شانس موفقیت مبارزات خشونت پرهیز بیشتر است

اریکا چنوویث، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد، یکی از پژوهشگران و محققانی است که با تحقیقات و مطالعات خود در مورد کارزارها و جنبش‌های مختلف در سراسر جهان از گذشته تا به امروز به نتیجه رسیده است که نافرمانی مدنی علاوه بر اینکه یک انتخاب اخلاقی است، می‌تواند راهی بسیار مؤثر برای مبارزه باشد. او با ارائه الگویی به این باور است که برای ایجاد تغییرات سیاسی، تنها ۳/۵ درصد از جمعیت که فعالانه در مبارزات و اعتراضات غیرخشونت‌آمیز شرکت می‌کنند و این راه را پیگیری می‌کنند، قادر به دستیابی به پیروزی و موفقیت هستند. چنوویث همراه با ماریا استفان، پژوهشگر "مرکز بین‌المللی مبارزه خشونت‌پرهیز"، آثاری با موضوع مقاومت مدنی و جنبش‌های اجتماعی در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲0۰۶ مورد مطالعه قرار دادند. هدف آنها، به گفته چنوویث، از این تحقیق و مطالعه جامع این بود که "راهبرد مقاومت خشونت‌پرهیز را به خوبی ارزیابی کنند. .

مطالعات چنوویث و استفان درباره ۳۲۳ مبارزه خشونت‌آمیز و مقاومت خشونت‌پرهیز نتایج جالبی به دست آوردند. نتایج این پژوهش‌ها در کتابی با عنوان "چرا مقاومت مدنی اثربخش است: منطق راهبردی مبارزه خشونت‌پرهیز" منتشر شد. یکی از نتایج جالب آن این بود که احتمال موفقیت مبارزات خشونت‌پرهیز دو برابر مبارزات خشونت‌آمیز است و ۵۳ درصد از مبارزات خشونت‌پرهیزی به تغییرات سیاسی منجر شده‌اند، در حالی که فقط ۲۶ درصد از اعتراضات و مبارزات خشونت‌آمیز موفقیت و پیروزی داشته‌اند. یکی از دلایل موفقیت بیشتر مبارزات خشونت‌پرهیز، همراهی بیشتر تعداد مردم و تنوع آن‌ها (شامل جنسیت، سن، طبقه‌بندی اجتماعی، شغل، سیاست و حزب و غیره) ذکر شده است.

چنوویث و ماریا استفان نیز مانند شارپ بر مقاومت مدنی و مبارزه خشونت‌پرهیز تأکید دارند. آنها معتقدند که راه‌های بیشتری برای مقاومت مدنی وجود دارد که خطرش، به‌ویژه وقتی تعداد مردم افزایش می‌یابد، از فعالیت مسلحانه کمتر است. روش‌های مقاومت مدنی اغلب چشم‌گیرتر و قابل مشاهده‌تر هستند و مردم به راحتی می‌فهمند که چطور فعالیت‌هایشان را برای ایجاد حداکثر اختلال، با یکدیگر هماهنگ کنند.

مقاومت مدنی یک روش مبارزه غیرخشونت‌آمیز است که در آن افراد غیرنظامی از انواع روش‌های سازمان‌یافته و غیرنهادی مانند اعتصاب، اعتراض، تظاهرات، بایکوت، نهادسازی جایگزین و تاکتیک‌های دیگر استفاده می‌کنند تا بدون آسیب‌رسانی یا تهدید به آسیب‌رسانی، تغییرات موردنظر خود را بوجود آورند. کلمه "شهروند" به معنای civis از کلمه لاتین "مدنی" به‌کار رفته است تا نشان دهد که افراد از جوامع خود ابراز می‌کنند و به دنبال تحقق حقوق و نیازهای خود هستند. در زبان انگلیسی، اصطلاح "مدنی" به معنای برداشتی از مسئولیت عمومی است که مردم به شیوه‌های جمعی حقوق و نیازهای خود را مطالبه می‌کنند. ترکیب واژه "مقاومت مدنی" از کلمات لاتین "mocoare" و "resistere" گرفته شده است و نمایانگر ایستادگی و مقاومت جامعه در برابر قدرت‌هایی است که سعی در سرکوب آنها دارند. از طریق مقاومت مدنی، شهروندان از تمام اقشار جامعه گردهم می‌آیند تا با شدت و قدرت زیاد موضع‌گیری کنند و عدالت و پاسخگویی از دیگران، عمدتاً دولتمردان، را مطالبه کنند.

بعضی از روش‌های مقاومت مدنی می‌توانند فوق‌العاده اخلال‌آمیز و مقابله‌جویانه باشند و اغلب هم چنین هستند، مانند تجمع در یک جاده یا گذرگاه عمومی مهم، ازدحام عمدی در سلول‌های زندان یا امتناع از خروج از دفتر یک مقام دولتی. افراد یا مؤسساتی که در مقابل شیوه‌های مدنی قرار می‌گیرند، اغلب به شدت احساس خطر می‌کنند زیرا چنین روش مقاومتی قدرت، موقعیت و راحتی آنها را به خطر می‌اندازد و در عین حال گزینه‌های آسان و مستقیم برای حل مناقشه در اختیارشان نمی‌گذارد. آنها نیز متقابلًا تلاش می‌کنند از طریق سرکوب مخالفان مدنی با استفاده از دستگیری، حبس، قتل‌های هدفمند، شکنجه و سایر اشکال اجباری با مقاومت آنها روبرو شوند. کسانی که از مقاومت بدون خشونت استفاده می‌کنند، اغلب انتظار خشونت از دشمنان خود را دارند و برای آن آماده می‌شوند. اما مخالفان خشونت‌پرهیز به نوعی از کاربرد خشونت اجتناب می‌کنند، زیرا خشونت کمتر از تاکتیک‌های دیگر در برابر قدرت‌های مسلح ریشه‌دار و پایدار مؤثر است. البته همه حامیان مقاومت مدنی به صلح‌طلبی عمومی متعهد نیستند، اگرچه برخی از آنها به این مفهوم اعتقاد دارند، و همچنین تمامی صلح‌طلبان از مقاومت مدنی استفاده نمی‌کنند، اگرچه برخی از آنها چنین می‌کنند.

اولاً، مقاومت مدنی یک روش مبارزه است که به جای فعالیت های هجومی، مردم یا جنبش ها از آن برای اثبات و پیگیری ادعاهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا اخلاقی خود استفاده می‌کنند. مقاومت مدنی تضاد و کشکاننده را ترویج می‌کند، در نظم موجود اختلال ایجاد می‌کند و به جمع آوری نیروهای خود برای تأثیرگذاری، جایگزینی یا تغییر وضعیت موجود می‌پردازد. این شیوه از مبارزه نوعی حمله متقابل است که مردم می‌توانند زمانی که می‌بینند افراد قدرتمند، سازمان‌ها، دولت‌ها یا نظام‌های سیاسی با آنها بدرفتاری کرده و آنها را به ستوه آورده‌اند، از آن بهره ببرند و در پی ایجاد نظام‌های جدیدی باشند که این بیعدالتی‌های اساسی را مورد توجه قرار داده و درصدد رفع آنها برآیند. مقاومت مدنی پادزهر انفعال و بی‌تفاوتی است.

ثانیا، مقاومت مدنی از سوی غیرنظامیان، غیرمسلح و بدون آسیب‌رساندن مستقیم به حریف صورت می‌پذیرد. افرادی که به دنبال ایجاد تغییرات هستند، افرادی عادی هستند که به خلاقیت و نبوغ خود مجهز بوده و همراه با منابع مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اهرم‌های فشار سیاسی در اختیارشان هستند و هدفشان تأثیرگذاری بر اجتماعات و جوامع خود است.

سوم، مقاومت مدنی نیازمند هماهنگی و توازن جمعی از روش‌ها است. این روش مبارزه طراحی شده‌ای است که به شیوه‌های هدفمند از روش‌های مختلف استفاده می‌کند. برای این منظور، از اعتصاب، تجمع اعتراضی، کمکاری، اجتناب از کار، اشغال و تصرف عمدی، عدم همکاری، توسعه نهادهای جایگزین اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، و سایر روش‌ها استفاده می‌شود تا بتواند نیروی فشار و تأثیر از پایین در جامعه ایجاد کند. لازم به ذکر است که تظاهرات مردمی در خیابان، به تنهایی به معنای مشارکت در مقاومت مدنی نیستند. اقدامات فردی و غیرمنظم در خیابان که بدون هماهنگی با گروه‌های مدنی مختلف و بدون تعامل با بخشی از یک استراتژی گسترده‌تر انجام می‌شوند، به ندرت قدرت یا ظرفیتی دارند که تحولی درازمدت ایجاد کنند. همچنین، سازماندهی یکباره یک اعتراض یا اعتصاب، کسی را که به شرایط شرکت در یک جنبش مقاومت مدنی برساند نمی‌تواند. مقاومت مدنی به معنای مبارزه‌ای طولانی است که با همکاری گروه‌های سازمان‌یافته مانند انجمن‌های مدنی، گروه‌های جوانان، اتحادیه‌ها، مؤسسات مذهبی و سایر گروه‌های جامعه مدنی انجام می‌شود و در طول زمان برای دستیابی به یک هدف مشترک با یکدیگر فعالیت می‌کنند.

چهارم، مقاومت مدنی شامل اقدامات و کنش‌های غیرنهادی است. به عبارت دیگر، مقاومت مدنی عمدتاً به صورت نافرمان و خارج از حیطه نهادها، قوانین و سیستم‌های بزرگتر عمل می‌کند که به عنوان ناعادلانه یا غیرقانونی شناخته شده‌اند. مقاومت مدنی اغلب به صورت آشکار و آشکارا برای ضعیف کردن، رقابت، سست کردن، سرنگون کردن، ایجاد تفاوت یا جایگزینی چنین نهاده‌هایی انجام می‌شود. به عنوان مثال، رأی‌دهی، برگزاری جلسات انتخاباتی، نوشتن و جمع‌آوری امضاها، لابی‌کردن، برقراری تماس با نمایندگان مجلس، و سازماندهی فعالیت‌های حمایت قانونی معمولاً به عنوان مقاومت مدنی در نظر گرفته می‌شوند، زیرا این اقدامات همگی در چارچوب و محدوده سیستم موجود انجام می‌شوند. همچنین، تاکتیک‌هایی که به عنوان مقاومت مدنی شناخته می‌شوند، به دلیل انجام خارج از راه‌های رسمی و قانونی، مانند برگزاری اعتصاب و تعطیلی کار، امتناع از پرداخت مالیات، برگزاری راهپیمایی‌های غیرمجاز یا غیرقانونی، سرپیچی از اقدامات مستقیم مانند محاصره بانک‌ها، بویکوت محصولات، اشغال دفاتر سیاستمداران و سایر نمونه‌ها، بیرون از حیطه نهادهای موجود انجام می‌شوند. علاوه بر این، صدها یا حتی هزاران نمونه دیگر نیز وجود دارند.