کارزاری مردمی با هدف حذف بودجه دولتی صداوسیما
معرفی کارزار
اردیبهشت ماه سال جاری(1401) کارزاری با عنوان «درخواست حذف بودجه صدا و سیما و تقسیم آن بین مردم» ایجاد شده است. این کارزار تا پاییز 1401 بالغ بر 58هزار بار امضا شده و در زمره کارزارهای پر استقبال قرار گرفته است.
در بخشی از متن این کارزار عنوان شده «ساخت بیشمار شبکههای تلویزیونی که از پول بیتالمال تأمین میشوند و تعداد بسیار کمی از مردم آن را مشاهده میکنند فقط هدر رفت بیتالمال است. در شرایط فعلی که اکثریت مردم جامعه مشکلات معیشتی فراوانی دارند و وضعیت اقتصادی کشور به هیچ عنوان مساعد نیست، درخواست میشود بودجه در نظر گرفته شده برای صدا و سیما به شکل مستقیم بین مردم تقسیم شود.»
با استناد بر ماده 7 قانون «خط و مشی کلی و اصول برنامه های سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی» صدا و سیمای جمهوری اسلامی متعلق به تمامی ملت است و باید منعکسکننده زندگی و احوال تمامی اقوام و اقشار مختلف کشور باشد و «بدیهی است که در این میان تکیه اصلی باید بر اکثریتهای اعتقادی (مسلمانان)، اقتصادی (مستضعفان) و سنی (کودکان و نوجوانان) باشد.» با این وجود سالهای بسیاری است که این سازمان و برنامههایش نه تنها مورد استفاده عموم مردم قرار نگرفته که در حوادث و جریانات مختلف مورد حجمه و تنفر ملی هم قرار گرفته.
دلایل نفرت مردم از صدا و سیما
سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که در جریانات مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، جهت گیریهایی مذهبی و هم راستا با دستورات رهبر ایران دارد. توسط مجمع عمومی «مرکب از وزیر اطلاعات، وزیر دارایی، وزیر پست و تلگراف و تلفن» اداره میشود و ریاست مجمع نامبرده با وزیر اطلاعات که منصوب شخص رهبر است به عهده دارد.
عمده برنامههای تلویزیونی ایران که در 3 کانال اصلی تولید و پخش میشود، رنگ و بوی مذهبی و ورزشی و گاها سیاسی با رنگ و لعاب «سیاست اسلامی» دارد و برنامههای کانالهای نوپا نظیر شبکه نسیم بیشتر مشابه برنامههای خارجی بودهاند یا مجریانی با سوابق خاص و جذاب نظیر مهران مدیری، شهاب حسینی و رامبد جوان داشتهاند.
در ماده 16 فصل دوم قانون «خط و مشی کلی و اصول برنامه های سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی» و در باب مسائل خبری، عنوان شده: «صدا و سیما با حضور دائمی خود در جامعه باید همواره منعکسکننده صدیق وقایع و رویدادهای مهم اجتماعی باشد و واقعیتها را به اطلاع مردم برساند».
اما این گونه به نظر میرسد که این سازمان در برنامههای خبری خود سعی در حفظ ظاهر نظام جمهوری اسلامی دارد و در این راستا اخباری نامعتبر و مغایر با واقعیت را منتشر میکند و خشم عمومی را نسبت به این سازمان ایجاد میکند؛ بعنوان مثال یکی از برنامههای خبری که سوژه تمسخر و شوخیها در فضاهای مجازی است، اخبار ساعت 20:30 است که هر شب از کانال 2 صدا وسیما پخش میشود.
برنامه خبری 20:30 در بخشهای مختلف، گزارشهایی میدانی به سبک شبکههای خبری فعال در خارج از ایران تولید کرده و سعی میکند تا جذابیت بیشتری برای مخاطبان خود ایجاد کند اما واکنشهای مشهود در فضای مجازی نشان داده که این کار نتیجهای عکس داشته و روایتهای ساختگی آن دستمایه شوخی و حتی خشم عموم مردم شده است.
یکی دیگر از بخشهای این برنامه، گزارشهایی است که توسط علی رضوانی و آمنهسادات ذبیحپور ساخته میشود، خبرنگارانی که بسیاری از مردم مخالف با سیاستهای رسانهای جمهوری اسلامی آنها را «بازجو خبرنگار» میخوانند و معتقدند این خبرنگاران در بعضی گزارشهای خود، با اعمال شکنجههای روحی و روانی و حتی فیزیکی مصاحبه شوندگان را به تعریف داستانهای ساختگی وادار میکنند. مصاحبه با روحالله زم، سپیده رشنو و اخیرا مصاحبه با خانواده نیکا شاکرمی، دختر جوانی که در اعتراضات شهریور 1401 کشته شد مثالهایی از این قسم برنامههای تدارکاتی هستند.
در بخش اجتماعی و فرهنگی سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی هم آثار تولید شده به دلایلی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از این دلایل، فاصله بسیار زیاد این برنامهها از حقایق جامعه است؛ حجاب، سانسور موارد زناشویی، برخوردهای اغراقآمیز و... مسائلی هستند که اغلب مانع برقراری ارتباط مخاطبان با آثار تولید شده توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی میشود.
از طرف دیگر، صدا و سیما در بسیاری از تولیدات خود، خط و مشی تبلیغات اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر پیش گرفته؛ این سازمان با تعریف ماده 10 خط و مشی کلی، «صدا و سیما را به نفوذ در اندیشه و احساس جامعه و عرضه پیام خود با استفاده از بیان غیر مستقیم و در قالبهایجذاب و هنری، متناسب با احوال و روحیات اقشار مختلف جامعه موظف کرده است» و با این هدف، آثاری تکراری، قابل پیشبینی و منزجرکننده در اختیار مخاطبان خود قرار میدهد. این نکته هم حائز اهمیت است که با سیاستهای سانسور و فیلمنامههای فرمایشی، بسیاری از هنرمندان محبوب مردمی، از همکاری با صدا و سیما سرباز زده و میزان جذابیت آثار تولید شده هم با حضور بازیگران و هنرمندان کمتر شناخته شده و یا کسانی که کمتر محبوب و مورد توجه هستند، پایین است.
صرف زمان زیاد برای برنامههای مذهبی، مناسبتی و آموزشهای دینی دیگر دلیل رد صدا و سیما توسط مردم است.
صرف بودجه برای برنامههای بدون مخاطب
با وجود اینکه بسیاری از مردم ایران بطور مستقیم و غیر مستقیم (با استقبال از شبکههای خارجی، شبکههای نمایش خانگی که در مسیر قانونی جمهوری اسلامی فعالیت میکنند)، به تلویزیون ملی نه میگویند، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران همچنان یکی از پر هزینهترین سازمانهای ایران است، هرچند که مدافعین سازمان صدا و سیما مدعی هستند که عمده بودجه مورد نیاز صدا و سیما از منبع هزینه تبلیغات تامین میشود اما در ماده 22 «اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران»، در بند پنجم «درآمد و منابع اعتبارات سازمان» آمده که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از «محل بودجه عمرانی کشور» هم سهم دارد. در همین ماده قانونی قید شده سازمان صدا و سیما «از محل بودجه کل کشور و وجوهی به عناوین دیگر از طرف دولت» را هم در اختیار دارد.
به هر روی ایجاد چنین کارزاری با بیش از 58هزار امضا نشانگر اوج نفرت آنها از این سازمان است؛ سازمانی که قرار بود در جهت خوشایند مردم و ملت فعال باشد اما با دریافت حمایتهای مادی و معنوی از اشخاص و ارگانهای خاص و بودجه کشور، در جهت تبلیغات اسلامی، حفظ نظام جمهوری اسلامی و نه رضایت مخاطبان خود کوشا است.
چند سال است که پلتفرمهایی با بودجههای خصوصی جهت پخش آثار نمایشی متفاوت با تولیدات صدا و سیما ایجاد شده که بیشتر از ای سازمان مورد اقبال عمومی قرار گرفته است، این پلتفرمها که «فیلیمو» و «نماوا» مثالهایی از آن هستند هزینه اشتراک ماهانه بالایی نسبت به سطح درآمدی مردم ایران دارد، حال آنکه صدا و سیما بخشی از داراییهای مردم ایران است و فعالیت آن با بودجه دولتی که متعلق به این مردم است ادامه مییابد.
شما چند ساعت در روز مخاطب صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هستید؟ آیا اعتقاد دارید که صرف بودجه برای ادامه فعالیت این سازمان با اهداف کنونی، هدر دادن سرمایه ملی است؟