مرگ تدریجی تالابهای ایران؛ گاوخونی هم خشکید
تالاب گاوخونی در استان اصفهان قرار دارد و زاینده رود به آن می ریزد. این تالاب یکی از ۱۹ تالاب بینالمللی ایران است که در کنوانسیون رامسر در سال ۱۳۴۹ به ثبت رسیده است. این تالاب حدود ۵۰ کیلومتر عرض و ۲۵ کیلومتر طول دارد. عمق آب در اکثر نقاط آن حدود یک متر است و مقدار آن نسبت به ورودی آب به تالاب در طول سال متغیر بوده است.
گاوخونی، یکی از بزرگترین و مهمترین تالابهای بینالمللی ایران است که در استانهای اصفهان و یزد واقع شده و محلی برای اقامت پرندگان مهاجر و جانوران آبی با پوشش گیاهی متنوع بوده است، اما با ادامه روند خشک شدن این تالاب در حال حاضر دیگرتنها درختان گز در اطراف آن دیده میشوند.
مرداد پارسال بود که منصور شیشهفروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان، اعلام کرد، ۹۸ درصد تالاب گاوخونی خشک شده است. در تیرماه ۱۴۰۰ نیز مدیر کل مدیریت بحران استانداری اصفهان از احتمال «نابودی» کامل این تالاب بینالمللی در صورت عدم تغییر سیاستها خبر داده بود.
تا اینکه حسین اکبری، معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان، در روز چهارشنبه ۱۷ خردادماه، خبر رسمی خشکی «صد در صد» تالاب گاوخونی را اعلام کرد. در سالهای اخیر اخبار زیادی مبنی بر خشک شدن تالابها و دریاچههای کشور منتشر شده است. تصویر خشک شدن تالاب گاو خونی نیز به لیست تصاویر خشک شدن دریاچههایی چون ارومیه، دریاچه نمک قم، بختگان، جازموریان و تالابهای هامون و هورالعظیم افزوده شد.
عدم تأمین حقابهها، یک معضل همیشگی
عدم تأمین حقابه تالابها از طرف وزارت نیرو امری مسبوق به سابقه است. وزرات نیرو اصولاً در تمام تالابها توجهی به پرداخت حقآبههایی که از سمت خودش تعیین میشود نکرده است. درباره تالاب گاوخونی نیز اینچنین بوده است.
معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان در گفتگو با ایرنا میزان آب رها شده در سال گذشته به سمت تالاب گاوخونی را تنها هشت میلیون متر مکعب اعلام کرده است که در عمل این رهاسازی نیز بیفایده بوده.
حسن اکبری، آب رها شده به سمت تالاب را درسال ۱۴۰۱، در مجموع حدود ۱۵ میلیون مترمکعب اعلام کرده است و بر اساس گفتههای او در سال ۱۴۰۱ از اول تا ۳۰ فروردین هیچ گونه رهاسازی حقابه به سوی تالاب نداشتیم و تنها به صورت میانگین حدود ۲۵۰ لیتر در ثانیه زهاب و پسابِ پایین دست به تالاب رسیده که این میزان مجموعا حدود هفت میلیون مترمکعب بوده است. همچنین از هشتم تا سیام بهمن ماهِ ۱۴۰۱ دو بار به صورت کوتاه مدت و موقت آب به سمت تالاب گاوخونی رهاسازی شده و در مجموع مقدارهشت میلیون مترمکعب آب به تالاب رسیده است.
خبرگزاری مهر نیز پیشتر در گزارشی عنوان کرده بود که در سه سال گذشته تنها آبی که به گاوخونی رسیده است، «سیلاب ناچیز» رها شده در هشتم مردادماه ۱۴۰۱ و سرریز رودخانه شور دهاقان به زایندهرود در بهمن ماه سال گذشته بوده است. این درحالی است که گاوخونی، وسعت ۴۷ هزار هکتاری دارد و حقابه آن در شرایط خشکسالی ۱۷۶ میلیون مترمکعب در سال و در سالهای نرمال از لحاظ میزان بارش، ۴۶۰ میلیون متر مکعب است. به گفته کارشناسان، مقدار آبی که امسال به رودخانه زایندهرود اختصاص داده شده، نزدیک به «یک دهم حقابه تالاب» بوده است و «بیتردید» به تالاب نرسیده است. این در حالی است که کشور ایران، عضو کنوانسیون بینالمللی رامسر است و طبق آن موظف به حفط حیات تالابها از خشکی است.
عدم تأمین حقابه گاوخونی در کنار برداشتهای بیرویه در زمینه صنایع و عدم توجه به اصول پایداری زیست محیطی و بالا بودن سطح مصارف در زمینه کشاورزی و صنایع نسبت به ظرفیت تالاب، گاو خونی را به وضعیت خشکی کامل رسانده است.
با اینکه کارگزاران حکومتی در خشکی تالاب گاوخونی، همواره انگشتاتهام را به سمت کشاورزان میگیرند اما برداشت آب و اختصاص آن به صنایع در مسیرحوزه زاینده رود، ورودی آب زاینده رود به سمت تالاب را به صفر رسانده و این موضوع تأثیر بسیاری در خشکی کنونی تالاب گاوخونی داشته است.
حد استانداردی که توسط سازمان ملل برای برداشت آب از حوزهها تعیین شده حداکثر ۴۰ درصد است اما ایران در زمینه برداشت از منابع تجدیدپذیر فاصله بسیاری با استانداردهای بینالمللی دارد و درمورد تالاب گاوخونی تصمیمگیری و اولیتبخشیها هیچ گونه توجهی به حفط محیط زیست تالاب و زیست بوم منطقه نداشته و تنها اهداف صنعتی را مد نظر قرار داده است.
گاوخونی کانون ریزگردهای سمی
با خشک شدن گاو خونی یک کانون اصلی ریزگرد در دل اصفهان خواهیم داشت که طبق نظر کارشناسان تبعات آن حتی دامن پایتخت را نیز خواهد گرفت. با این تفاوت که زیرگردهای رها شده از این منطقه زیرگردهای سمی هستند. سالها پساب و فاضلاب بسیاری از مراکز صنعتی در تالاب گاوخونی رهاسازی میشوند و تالاب را آلوده به فلزات سنگین کردهاند. پخش شدن این ریزگردها که در حقیقت حاوی فلزات سنگینی هستند، میتوانند اثرات بسیار مخربی هم برای انسان و هم برای سایر گونهها داشته باشد و از طرف دیگر تنوع زیستی و جانوری در این تالاب را تهدید کند. به عنوان مثال گونههای بسیار زیادی از پرندگان دیگر نمیتوانند به تالاب بیایند. در صورت تداوم خشکیدگی تالاب، گاوخونی به یک کانون گردوغبار تبدیل شده و علاوه بر از دست دادن کارکردهای اکولوژیک و تبدیل عرصه به کویر، باعث غبارخیزی و تشدید مشکلات بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی خواهد شد.