
نگاهی بر کمپین ایران تریبونال
راهحل طرح
نویسنده: مجتبی هاشمی
در تابستان سال ۱۳۶۷، رژیم جمهوری اسلامی هزاران زندانی سیاسی را که دوران زندان و محکومیت خود را میگذراندند از سلولهای زندانها بیرون کشید و به دارآویخت و یا تیرباران کرد. این کشتار در ادامه کشتار مخالفان جمهوری اسلامی بود که در سالهای١۳۶٠ تا ١٣۶۳ صورت گرفته بود. آمار دقیق جانباختگان این کشتار همگانی روشن نیست و جمهوری اسلامی، از دادن هرگونه اطلاعات درباره این کشتارها و مکان گورهای دسته جمعی جانباختگان خودداری میکند؛ با اینحال، تاکنون نام حدود ۵۰۰۰ نفر از این جانباختگان، توسط خانوادهها، احزاب، سازمانهای سیاسی و نهادهای حقوق بشری مشخص شده است. دادخواهی این جنایت توسط خانوادههای جانباختگان و برخی از زندانیان سیاسی دستمایه شکلگیری کمپین «ایران تریبونال» در سالهای اخیر شده است.
ایده و انگیزه شکلگیری کمپین
به گفته «بابک عماد» از بنیانگذاران کمپین «ایران تریبونال» : «خانوادههای جانباختگان از همان روزهای اول کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ (به ویژه تابستان ۶۷) به دنبال دادخواهی و محاکمه قاتلان فرزندانشان بودند. بعد از اینکه بخشی از خانوادههای زندانیان سیاسی و جانباختگان توانستند از کشور خارج شوند، مسئله دادخواهی به امر اجتماعی و خواست عمومی میان جامعه ایرانیان خارج از کشور تبدیل شد. این دادخواهی به اشکال گوناگون از جمله مراسمهای یادمان و سالگرد و اجتماعات اعتراضی شکل گرفت و به یک جریان اجتماعی تبدیل شد. در همین راستا اقدامی هم برای محاکمه جمهوری اسلامی در سالهای ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ صورت گرفت که متأسفانه به دلایل مختلف این قضیه به شکست انجامید. در واقع کارزار ایران تریبونال تلاشی بود در راستای همان روند دادخواهی که میان خانوادهها از روزهای کشتار شکل گرفت.» [۱]
نحوه تشکیل کمپین
به گفته آقای عماد: «در واقع ایران تریبونال صدای دادخواهی که سالها در اعماق قلب هزاران زندانی سیاسی و خانواده جانباختگان شعلهور بود به عرصه عمل اجتماعی درآورد. به تدریج در فکر ما بخش وسیعی از زندانیان و خانوادهها این فکر به وجود آمد که به نوعی یک کمپین دادخواهی آغاز کنیم و در همین راستا مباحثات زیادی داشتیم. در شهریور ۱۳۸۶(سپتامبر۲٠٠٧) اردویی که هر دو سال یک بار زندانیان سیاسی با خانوادههای جانباختگان در کشورهای مختلف در اروپا برگزار میکرد، در یکی از جزایر اطراف شهر استکهلم برگزار شد و در فاصله چند روزی که دور هم بودیم خیلی از مسائل گذشته مجدداً به صحبتهای ما بازگشت. به گذشته برگشتیم و به مصائبی که بر ما و خانوادهها گذشته بود مروری کردیم تا به آنجایی رسیدیم که دیدیم باید کاری در این رابطه انجام دهیم و نباید پرچم دادخواهی را زمین بگذاریم اما چگونه و چطور انجام دادن آن برای ما معضلی بود چرا که تجربه این کار را از قبل نداشتیم. تریبونال قبلی که قرار بود سال ۱۹۹۸-۱۹۹۹ برگزار شود تجربهای برای ما نگذاشته بود و الگوی خاصی نداشتیم. وقتی کار را شروع کردیم نزدیک ۵۵ نفر بودیم. وقتی به عمق کار وارد شدیم بسیاری از ما جدا میشدند و فکر میکردند این کار شدنی نیست. کار بسیار سنگین تر از آن چیزی بود که فکر میکردیم و در آخر تنها ٧ نفر مانده بودیم.»
چهار ماه، از سپتامبر ۲٠٠٧ تا ژانویه ٢٠٠٨، مسائل و طرحهای زیادی در جلساتی که هر سه هفته یک بار برگزار میشد، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. به دنبال این مباحثات، جمع از میان خود کمیسیونی متشکل از شش نفر را مسئول تحقیق و کارشناسی در این زمینه کرد. این کمیسیون کار خود را با همکاری «یدالله بیگلری»، حقوقدان سرشناس کرد و از فعالان چپ کرد در استکهلم آغاز کرد و هیئت سه نفرهای متشکل از او، «بابک عماد» و «کلاس فورشبری (Cleas Forsberg)» حقوقدان سرشناس سوئدی و دبیر حقوقدانان بدون مرز سوئد که از وی برای همکاری دعوت شده بود، تشکیل شد. این هیئت، طی چندین دیدار و تماس تلفنی به طور جمعی یا جدا جدا، موارد حقوقی و ابزارهایی را که کمپین میتوانست برای رسیدگی به اعدامهای دهه١٣٦٠ مورد استفاده قرار دهد، مورد بحث و گفتگو قرار دادند. در ادامه تحقیقات، آقای بیگلری به دلیل گرفتاریهای شغلی، بیشتر نقش مشورتی یافت و خانم «اولریکا بوری(Ulrik Borg)»، یکی دیگر از اعضای حقوقدانان بدون مرز سوئد به هیئت کارشناسی پیوست. این هئیت نتایج کار و تحقیقات خود را بعد از شش ماه در جلسهای به ایران تریبونال ارائه داد. بر پایه تحقیقاتی که هیئت انجام داد، هیچ نهاد حقوقی رسمی محلی و بینالمللی حاضر به طرح دعوی علیه جمهوری اسلامی نبود و تنها راه برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه ی١٣٦٠ ، تشکیل یک تریبونال بینالمللی بود. آقای کلاس، معتقد بود اگر کمپین بخواهد دادگاهی از این دست با موفقیت برگزار کند، پیش از هر اقدام دیگری باید یک تیم حقوقی بینالمللی متشکل از حقوقدانان سرشناس جهانی تشکیل دهد.
کمپین بعد از یک سال بحث و بررسی و تحقیق در زمینه دادگاه های غیردولتی، تصمیم گرفت با دادگاه راسل تماس بگیرد. بعد از دو نشست و سه ماه رایزنی با مسئولان دادگاه راسل، مسئولان این دادگاه به رأی برابر برای تشکیل دادگاهی در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی در دهه ی١٣٦٠ در ایران نرسیدند. بعد از بینتیجه ماندن تلاش برای فعال کردن دادگاه راسل، کمپین تصمیم گرفت خود رأساً دادگاهی با ایده دادگاه راسل برگزار کند. لازم بود دادگاهی برگزار شود که با موضوع جنایت انجام گرفته در دهه ی١٣٦٠ متناسب باشد. به همین دلیل نیز ابتدا میباید نامی برای این پروژه انتخاب می شد، که بعد از پیشنهادات زیادی، مجمع عمومی وقت کمپین نام «ایران تریبونال» را از میان اسامی پیشنهادی، انتخاب کرد و رسماً فعالیت خود را در ۱٠ دسامبر ٢٠٠٩ آغاز نمود.[۲]
ضرورت کمپین
با گذشت زمان، مسئله رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی، به ویژه در میان جمع وسیعی از جان بدربردگان و خانوادههای جانباختگان که درگیر پروژه دادخواهی بودند و یا از آن حمایت کرده بودند، به یک امر ضروری و تاریخی تبدیل شده بود. آنها میخواستند افکار عمومی ایرانیان و جهانیان را در جریان وسعت جنایت و تراژدی انسانی که در دهه شصت در زندانهای جمهوری اسلامی اتفاق افتاده بود، قرار دهند و این تراژدی انسانی را که برای چندین دهه از افکار عمومی پنهان مانده بود، افشا و در سطح جهان مطرح کنند و برای دادخواهی عزیزانشان اقدامی انجام دهند.
هدف کمپین
کمپین «ایران تریبونال» از همان ابتدا، هدف روشنی داشت و آن نیز رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۱۳۶۰ و محاکمه جمهوری اسلامی به جرم جنایت علیه بشریت بود.
همچنین اهداف این کمپین طبق اساسنامه آن اینگونه بیان شده است:[۳]
۱- ارتقاء آگاهی عمومی نسبت به کشتار زندانیان سیاسی.
۲- دادخواهی در پیشگاه افکار عمومی و محاکمه رژیم جمهوری اسلامی ایران به جرم جنایت علیه بشریت در برابر مردم آزادیخواه ایران و جهان.
۳- جلب توجه افکار عمومی مردم ایران و جهان به جنایتهای رژیم جمهوری اسلامی در زندانهای سیاسی، به ویژه به شکنجه و کشتار مخالفان در دهه ١٣٦٠ و کشتار دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ١٣٦٧.
۴- ثبت جنایات جمهوری اسلامی ایران در زندانها و کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۱۳۶۰ در تاریخ با استفاده از ابزارهای حقوقی.
۵- فراهم آوردن زمینهای برای اعلام جرم جهانی خانوادههای جانباختگان و جانبدربردگان از کشتارهای دهه۱۳۶۰ علیه جمهوری اسلامی ایران.
۶- ایجاد فرصتی تاریخی و جهانی برای خانوادههای جانباختگان و جانبدربردگان از کشتارهای دهه ۱۳۶۰، برای بازگفتن شقاوت و رنجی که بر آنان رفته است.
استراتژی کمپین
استراتژی کمپین با توجه به هدف اصلی آن رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت در ایران در یک دادگاه بینالمللی بود که ایران تریبونال برگزار کند.
نحوه سازماندهی کمپین
طبق اساسنامه کمپین «ایران تریبونال» فعالیت در همه سطوح کمپین داوطلبانه، جمعی و با استفاده از مدل شبکههای خودگردان اجتماعی و سازمانیابی مردمی است. این نوع از سازماندهی، مناسبترین روش سازمانیابی برای ایجاد رابطه مستقیم با جامعه است و تحقق اهداف کمپین را تقویت می کند و با توجه به وضعیت فعالیتها و شرایط کاری، از سپتامبر ٢٠٠٧ تا مقطع برگزاری دادگاه در اکتبر ٢٠١٢ بخشها و کارگروههایی بهجود آمدند که شرح فعالیت برخی از آنها به قرار زیر است.
۱- مجمع عمومی:
بالاترین ارگان تصمیم گیرنده کمپین است که هر سه هفته یک بار برگزار میشود.
وظایف و اختیارات: بررسی و تصویب فعالیتها و عملکردهای میان دو جلسه مجمع عمومی. بازنگری و یا تعریف مجدد اساسنامه. بحث و بررسی درباره گروههای کاری، تائید و تصویب آنها
۲- هیئت هماهنگی:
تشکلی است از نمایندگان گروههای کار کشوری و در صورت لزوم و نیاز گروههای کاری شهری و منطقهای و گروههای کاری حساس مانند گروه کار بینالملل.
وظایف: اجرای مصوبات مجمع عمومی، هدایت و پشبرد اهداف و وظایف امور سراسری و هماهنگی فعالیتهای سراسری، فراخوان مجمع عمومی و تهیه گزارش مجامع عمومی.
۳- گروه کار بینالملل:
افرادی که در گروه کار بینالملل عضو میشوند باید به زبان انگلیسی اشراف داشته باشند، در زمینه ارتباطات بینالمللی تخصص و یا تجربه داشته باشند و به مسائل دهه ۱۳۶۰، اهداف و سیاستهای کمپین کاملا آشنا باشند.
وظایف: تماس با حقوقدانان و دعوت از قضات، وکلا، مترجمان، شاکیان و دیگر فعالین دادرسی، تشکیل تیمهای حقوقی برای سازماندهی دادگاه، جمع آوری اسناد و مدارک و طبقه بندی آنها، تدوین و تهیه و ترجمه شهادت شاکیان
۴- گروه سخنگویان:
افرادی که در گروه سخنگویان عضو میشوند لازم است از مهارت سخنگویی و ارتباطگیری رسانهای برخوردار باشند و از موضوع کار و اهداف و فعالیتهای کمپین و روند کارهای دادگاه و حدالمقدور از وضعیت دهه ۱۳۶۰ که موضوع اصلی این محاکمه است، آگاه باشند.
وظایف: انجام مصاحبههای مطبوعاتی و سخنرانی و تعیین نماینده یا نمایندگانی از میان اعضای این گروه برای شرکت در مجامع عمومی و جلسات پالتاکی.
۵- گروه کار نگارش:
افرادی که در گروه نگارش عضو میشوند باید از مهارت نوشتاری برخوردار باشند و به موضوع و اهداف و سیاستها، روند فعالیتهای کمپین و دادگاه و وضعیت دهه ۱۳۶۰ و همچنین نسبت به مسائل روز اشراف داشته باشند.
وظایف: تهیه و تنظیم اطلاعیهها و بیانیههای رسمی و گزارش فعالیتهای کمپین به دو زبان فارسی و انگلیسی و در صورت امکان به زبان های دیگر.
۶- گروه کار تبلیغات:
تشکلی است از اعضاء و فعالان کمپین و نمایندگان گروههای کار شهری و کشوری.
وظایف: تبلیغ و ترویج اهداف و برنامههای کمپین، برنامهریزی و سازماندهی تبلیغاتی، برگزاری جلسات سخنرانی و تبلیغی و ترویجی و برنامههایی متناسب با اهداف کمپین در راستای تقویت فعالیتهای آن، تهیه بروشورهای تبلیغاتی، سازمان دادن مصاحبهها برای سخنگویان، پوشش رسانهای دادگاه، تولید برنامه تلویزیونی برای پخش دادگاه (در صورت امکان به صورت مستقیم) به دو زبان فارسی و انگلیسی و ایجاد فرستنده تلویزیونی برای کمپین.
۷- گروه کار تدارکات:
تشکلی است از اعضاء و فعالان کمپین و نمایندگان گروههای کار شهری و کشوری.
وظایف: گروه تدارکات مسئول تدارک و تزیین محل برگزاری دادگاه و دیگر تدارکات لازم، از جمله؛ تدارک جا و غذا و وسیله رفت و آمد حقوقدانان و و کلا و قضات و مهمانان و شاهدان و وسائل برگزاری دادرسی، انتشار و چاپ اسناد و مدارک، تهیه سالن دادگاه، پلاکاردنویسی، فیلمبرداری و برگزاری نمایشگاه مقاومت زندان است.
۸- گروه کار مالی:
تشکلی از اعضاء و فعالان کارزار و نمایندگان گروه های کار شهری و کشوری.
وظایف: ایجاد کلیۀ امکانات مالی مورد نیاز برگزاری دادگاه از محل کمکهای مردمی و از طریق حق عضویت و کمکهای مالی اعضاء و فعالان کمپین.
۹- گروه کار حسابرسی:
افرادی که در این گروه عضو میشوند لازم است از تجربه و تخصص و مهارت بانکداری و حسابرسی برخوردار باشند.
وظایف: رسیدگی به امور مالی و حسابرسی، تعیین صندوقدار، مسئولان بانکی و نظارت بر امور مالی و بانکی.
۱۰- گروه کار سایت:
افرادی که در گروه کار سایت عضو میشوند لازم است از تجربه و تخصص فنی در این زمینه برخوردار باشند.
وظایف: طراحی و تهیه سایت و انتشار اسناد در آن.
۱۱- گروه کار شهری:
حوزه فعالیت اعضاء و فعالان کمپین است که توسط خود آنها بر اساس اساسنامه، آئیننامه و مصوبات مجمع عمومی تشکیل می گردد.
وظایف: هدایت و پیشبرد اهداف و وظایف امور محلی کمپین و هماهنگی آنها برپایه مفاد مندرج در اساسنامه و مصوبات مجمع عمومی. گروه کار شهری با حضور حداقل سه نفر قابل تشکیل است.
اعضای گروه مسئولیتهای گروه را در میان خود تقسیم میکنند و یک نفر را به عنوان نماینده به صورت دورهای برای هماهنگی فعالیتهای داخلی و سراسری و سایر گروههای کاری شهری کمپین، انتخاب میکنند. همچنین افرادی را از میان خود برای عضویت در گروههای کاری سراسری نظیر تبلیغات، تدارکات، سخنگویان و... انتخاب میکنند.
۱۲- گروه کار منطقه ای(کشوری):
حوزه فعالیت اعضاء و فعالان کمپین در یک کشور است که توسط خود آنها بر اساس اساسنامه، آئین نامه و مصوبات مجمع عمومی تشکیل میگردد.
وظایف: هدایت و پیشبرد اهداف و وظایف امور کشوری و هماهنگی فعالیتهای منطقهای برپایه مفاد مندرج در اساسنامه و مصوبات مجمع عمومی. گروه کار کشوری با حضور حداقل سه نفر قابل تشکیل است. اعضای گروه مسئولیتهای گروه را در میان خود تقسیم میکنند و یک نفر را به عنوان نماینده به صورت دورهای برای هماهنگی فعالیتهای منطقهای و هماهنگی با فعالیتهای سراسری و سایر گروههای کشوری و عضویت در هیئت هماهنگی انتخاب میکنند. همچنین افرادی را از میان خود برای عضویت در گروههای کاری سراسری نظیر تبلیغات، تدارکات، سخنگویان و... انتخاب میکنند.
تاکتیکهای کمپین
تاکتیک کمپین پس از اینکه به این نتیجه رسید هیچ نهاد حقوقی رسمی محلی و بینالمللی حاضر به برگزاری دادگاه علیه جمهوری اسلامی نیست، برگزاری یک دادگاه مردمی با ایده از دادگاه راسل بوده است.
فعالیتها و تکنیکهای کمپین
1- برگزاری برنامهای در راستای بررسی آسیبهای اجتماعی کشتار زندانیان سیاسی در دهه۱۳۶۰ و تاثیرات روانی و اجتماعی آن بر خانوادههای جانسپردگان و آسیبهای شکنجه بر جانبدربردگان.
۲- برگزاری مراسمهای سالگرد ۲۳امین و ۲۴امین کشتار دهه ۱۳۶۰
۳- فعالیت تبلیغاتی در شهرهایی مانند ژنو، زوریخ، ونکوور و...
۴- اطلاعرسانی درباره کمپین در تجمعات ۸ مارس و روز جهانی کارگر
۵- سخنرانی در دانشگاه آزاد بروکسل، دانشگاه پادوا ایتالیا توسط نمایندگان کمپین
۶- انجام مصاحبههای مختلف جهت اطلاعرسانی درباره کمپین و دادگاههای مردمی
دستاوردهای کمپین
مهمترین دستاورد کمپین برگزاری دادگاه مردمی برای رسیدگی به جنایات جمهوری اسلامی در سالهای دهه ۱۳۶۰ بود. این دادگاه توانست برای اولین بار در جهان یک حکومت در سر کار را به جنایت علیه بشریت محکوم کند. همچنین این کمپین و دادگاه بعد از انقلاب از نخستین مواردی بود که توانست افکار و اندیشههای مختلف طیفهای مختلف فعالان سیاسی ایران را در درون خودش جای دهد.
زمانبندی کمپین
کمپین «ایران تریبونال» از سپتامبر ۲۰۰۷ آغاز به کار نمود و تا اکتبر ۲۰۱۲ دو دادگاه در لاهه و لندن برگزار کرد پس از آن به گفته آقای عماد «وقتی میخواستیم دادگاه را برگزار کنیم دو نظر در میان ما بود. ۱- ادامه کار داشته باشیم و دادگاه های مختلف برگزار کنیم. ۲- فقط حول دادگاه دهه ۱۳۶۰ متحد شویم و کمپین تعطیل شود. در آخر تصمیم گرفتیم که بعد از دادگاه به کار کمپین پایان دهیم. ولی وقتی دادگاه برگزار شد دیدیم این یک دستاورد تاریخی است و باید اسناد را ثبت کنیم و در جولای سال ۲۰۱۳ بود که زندانیان سیاسی و خانوادهها به این نتیجه رسیدند که ایران تریبونال باید به حیات خودش ادامه دهد حتی اگر نتواند دادگاهی برگزار کند. به همین دلیل آن را تبدیل به بنیاد ایران تریبونال کردیم تا بتوانیم در موارد دیگر اجتماعی مانند جنایت علیه زنان در ایران، قتلهای زنجیرهای، کشتار اقلیتهای بهایی، کرد و... در صورت وجود درخواست دادگاه برگزار کنیم.»
گستره کمپین
خانوادههای جانباختگان و بخشی از زندانیان سیاسی جان بدر برده کشتارهای دهه ۱۳۶۰ در داخل و خارج از ایران.
منابع مالی و بودجه کمپین
تمامی منابع مالی این کمپین توسط اعضای کمپین و کمکهای مردمی تأمین شدهاست.
چالشهای کمپین
۱- چالشهای درونی کمپین
به گفته «بابک عماد»: «دادخواهی یک امر اجتماعی و جمعی است. برای برگزاری چنین دادگاهی باید طیف گستردهای را درگیر میکردیم. درگیر کردن مجموعه وسیع اندیشهها، شخصیتها و رویکردهای مختلف برای بهوجود آوردن جمع موانع زیادی به وجود آورده بود. گرد آوردن این مجموعه کار دشواری بود چرا که افراد زیادی به دلیل اختلاف نظرهایی که داشتند نمیخواستند با یکدیگر کار کنند و ما تلاش زیادی کردیم تا بتوانیم میان آنها همگرایی به وجود آوریم. برای حل این معضل همیشه یادآوری میکردیم افرادی که کشته شدند فارغ از اینکه چه کسی بودند و چه فکری داشتند همگی با گلولههای سربی کشته شده بودند و این گلولههای سربی هستند که ما را دور هم جمع میکند و نه افکار و اندیشههایی که ما را از هم جدا کند.
همچنین چالش بزرگ ما جمعآوری حقوقدانان بود. شما وقتی یک کار حقوقی ساده دارید به سختی میتوانید دو سه نفر وکیل دور هم جمع کنید. ما توانستیم در عرض ۲-۳ سال، چندی از حقوقدانان زبده بینالمللی را در سطح قضاوت، وکیل و دادستان جذب کنیم. ما دست کم با ۳۰۰-۴۰۰ حقوقدان تماس برقرار کردیم. سفرها و دیدارهایی که انجام شد از دیگر چالشها بود.
چالش سازماندهی هم داشتیم. اگر این کمپین به یک جریان اجتماعی تبدیل نمیشد نمیتوانستیم موفق شویم. باید سازوکاری به وجود میآوردیم که این بدبینی که بین فعالان ایرانی و حتی جامعه سیاسی وجود دارد از بین برود. در همین راستا خودمختاریهای سازمانی و تشکیلاتی به همه داده میشد چون جز این هم نمیشد کمپین را به یک جریان اجتماعی تبدیل کرد. به لحاظ تشکیلاتی و فکری معتقد بودیم که کار باید جمعی باشد و به شکل شورایی انجام شود و در عین حال برای اجتماعی کردن آن باید یک کار شبکهای هم انجام میدادیم و توانستیم این دو را در یک فرایند طولانی در هم ادغام کنیم و موفق شویم
علاوه بر آن ترس از اینکه، این پروژه به دلایل زیادی به سرانجام نرسد، برای مدتی به بحث محوری در کمپین تبدیل شده بود. نگرانی بیشتر از این رو بود، که این تلاش نیز مانند تلاشهای دیگری که در گذشته انجام شده بود و شماری از فعالان و همگامان کمپین نیز در آنها فعال بودند، به نتیجه نرسد و به یأس و ناامیدی خانوادههای جانباختگان که برای نخستین بار درگیر چنین پروژه سنگینی شده اند، بیافزاید. چنانچه این تلاش، این بار به شکست میانجامید، جدای از ایجاد سرخوردگی، این نگرانی وجود داشت که جمع دیگری در دوران و عصر ما که شاهد این جنایت هولناک بوده است، به دلیل درگیری با زندگی و فعالیتهای روزمره و عدم اولویت بخشیدن به چنین پروژهای، فرصت بلند کردن پرچم دادخواهی را پیدا نکند و از سوی دیگر بی هیچ تردیدی نسلهای آینده نیز به آن نپردازند.
۲- چالشهای بیرونی کمپین
به گفته آقای عماد: «خیلی از افرادی که وارد جلسات ما میشدند عوامل جمهوری اسلامی بودند و برای کارشکنی میآمدند. با اینحال جلسات را باز گذاشته بودیم و هوشیار بودیم که ممکن است افراد نفوذی وارد کمپین شوند.
چالشهای حقوقی درباره نحوه تدوین کیفر خواست و اطلاعاتی که باید به حقوقدانان داده میشد هم داشتیم. چرا که خیلی از آنها در جریان کشتارهای دهه ۶۰ نبودند. باید اسناد را ترجمه میکردیم و جواب سؤالاتشان را میدادیم. حتی برخی از حقوقدانان چپ اروپایی معتقد بودند که جمهوری اسلامی با آمریکا مبارزه میکند و نباید آن را تضعیف کنیم و مباحثات زیادی با آنها داشتیم.
پیدا کردن شاهدان که از یک گروه نباشند و از همه نقاط و ملیتها با داستانهای متفاوت اما زمینههای مشترک باشند تا بتواند مبانی حقوقی را تامین کند دیگر چالش ما در کمپین بود.
نقاط قوت کمپین
ایجاد همگرایی میان طیف وسیعی از فعالان سیاسی علیرغم وجود اختلاف نظر میان آنها به منظور رسیدگی به جنایات جمهوری اسلامی در دهه۱۳۶۰ و برگزاری دادگاه مردمی برای رسیدگی به این جنایت را میتوان مهمترین نقطه قوت این کمپین دانست. علاوه بر آن همکاری با حقوقدانان سرشناس بینالمللی از کشورهای آفریقای جنوبی، بلژیک، آلمان، کانادا، آمریکا و انگلیس برای برگزاری این دادگاه و داشتن کارگروههای مختلف برای انجام کارها از دیگر نقاط قوت این کمپین بوده است.