تجربه فعالیت مشارکتی در محلات حاشیه‌ای زاهدان

گفتگو بین شهروندانتصمیم‌گیری جمعی

کاربر: Milad Dabir

۰

۰

در گذشته محلات و گروه­‌های محلی مانند حلقه­‌های زنجیر افراد را برای کارهای مشترک گرد هم می‌آورد. احساس تعلق به اجتماع و کار جمعی بخشی از زندگی اجتماعی والدین ما بود. از بین رفتن یا کمرنگ شدن آن فرم از روابط در محلات قدیم دلایل متعددی دارد که در اینجا به آن نمی­‌پردازیم.

محله دیگر دلالت­‌های سابق را ندارد. در حال حاضر محله تنها مجموعه­‌ای از واحدهای آپارتمانی است که از حس دلبستگی و تعلق خالی شده و افراد تا مجبور نباشند، با یکدیگر تعامل جمعی نخواهند داشت.

امروز اعیان­ سازی و سوداگری زمین، این واحدهای مجزای آپارتمانی را تنها به کالایی سرمایه­‌ای برای فروش در بازار تبدیل کرده است. امروز حتی برای حل مشکلات پیش پا افتاده­‌تری مثل آب­ گرفتگی معابر یا پارو کردن برف در زمستان، افراد به جای همکاری چشم به خدمات دیررس شهرداری دوخته­‌اند.

ساختار و بافتار محلات حاشیه شهرها نیز با مهاجرت از روستاها و یا به حاشیه رانده­ ‌شدن تدریجی از شهرها به سبب گران­ شدن زمین و یا بحران­های زیست محیطی و عوامل دیگر دستخوش تغییراتی مضاعف است.

این گسست اجتماعی و فردگرایی مضاعف پیامدهای بسیاری داشته است. خشونت فزاینده یکی از پیامدهای ب‌ی­اعتمادی و سست­ شدن زیست جمعی است.

در محلات حاشیه­‌ای شهرها عمدتا به بهانه­‌هایی چون فقر و نا امنی و نا اگاهی ساکنان نسبت به حقوق شهروندی، نهادهای دولتی خدمات یومیه را به درستی انجام نمی‌­دهند؛ خدماتی همچون جمع­ آوری زباله یا لایروبی جوی­ه‌ای آب. از طرفی چون در این مناطق غالب افراد بی‌­سواد یا کم ­سواد هستند، راه­های پیگیری با ادارات مربوطه را نم‌ی­دانند و حتی در صورت پیگیری با جواب­های سربالا مواجه می‌­شوند.

انچه که در ادامه می­‌آید برمبنای یکی از تجاربی است که در یکی از مناطق حاشیه­‌ای شهرستان زاهدان و برای حل یکی از معضلات روزمره انجام شد که تا حد زیادی با موفقیت همراه بود.

در این برنامه اهالی یکی از محلات موفق شدند از شر زباله­‌های که طی ماه­ها در محله­‌شان تلنبار شده بود خلاصی یابند و شهرداری را در این موضوع پاسخگو کنند. چنین پروژه­‌هایی گرچه خنثی و غیرسیاسی به نظر می‌­رسد، اما با اتکا به کار جمعی افراد را با یکدیگر و با سیاست حاکم مرتبط و اگاهی نقادانه را افزایش می‌­دهد.

اما انجام چنین پروژه­‌های به ظاهر ساده­ای پیچیدگی‌­هایی دارد که در اینجا به طور خلاصه بیان می‌­کنیم.

کجا با افراد ارتباط بگیریم؟

در هر محله می­‌توان مکان‌هایی را یافت که ساکنان بیشتر در آن تجمع می­‌کنند و از حال یکدیگر و اخبار روزمره مطلع می‌­شوند. مساجد یکی از این مراکز هستند. برای حل و مداخله مسائل محلات نخست باید چنین مکان­‌هایی را یافت، یا از بزرگان محل یا ریش سفیدان و متنفذین کمک گرفت.

در صورتی که این مشارکت جمعی از سوی شهروندانی ساکن دیگر محلات شهر انجام می‌شود، باید توجه کرد که این ورود نباید به شکلی انجام شود که در جامعه محلی مقاومت ایجاد شود.

تجربه ما در زاهدان نشان داد چون بیشتر این ساکنان در اقامتگاه­های به اصطلاح غیر رسمی زندگی می­‌کردند یا افراد بی­شناسنامه در میان آنان زیاد بود، از مواجه با کسی که بیم آن برود با مقامات در ارتباط است هراس داشتند.

همچنین زنان ممکن است جمع­‌هایی برای مشاغل خانگی و دورهمی‌­هایی چون درست کردن ترشی یا سوزن­دوزی و محافلی از این دست داشته باشند و در این موارد جنسیت افراد تسهیلگر نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.

شناسایی چنین مکان­هایی نخستین اولویت مداخله‌­گری و تسهیلگری است و شاید طولانی‌­ترین فاز چنین پروژه­‌هایی هم باشد.

هرگز نمی‌­توان اجتماعی را از بالا و به امید دست­اوردهای مادی شکل داد. چرا که با خروج تیم از محل یا از اهمیت خارج شدن مسئله، قطعاً آن جمع نیز از بین خواهد رفت. چرا که حلقه‌هایی که ان­ها را گرد هم اورده حاصل خود کنش جمعی نبوده است.

چه کس یا کسانی مسئله/معضل را تشخیص می‌­دهند؟

اولویت مسائل محله را رهگذر خارجی تعیین نمی­‌کند. شما به عنوان رهگذر با سواد از طبقه اجتماعی بالاتر که با اتوموبیل خود وارد محل می‌­شوید ممکن است نبود چراغ راهنمایی و خط کشی خیابان‌ها را معضل ببینید. حال آن که برای یک ساکن محله بوی تعفن زباله تلنبار شده و الودگی هوایی که هر روز در ان تنفس می­‌کند نخستین اولویت باشد.

نخست خود اهالی هستند که در جلسات متوالی یا شاید در یک جلسه مهمترین معضل را می­‌یابند.

چه کس یا کسانی مسئول پیگیری هستند؟

نگاه بالا به پایین گروه­‌های تسهیل‌گری و عدم درگیرکردن ساکنان خود محل از معضل­‌هایی که نه تنها به شکل­‌گیری کار جمعی و همیاری نمی­انجامد بلکه این فضا را از همبستگی خالی می­‌کند.

تجربه ما در یکی از محلات حاشیه زاهدان در این زمینه نشان می‌­دهد که با پیگیری مردم به همراه تسهیلگران، شهرداری موظف به تعبیه سطل زباله و جمع­‌کردن آن و لایروبی جوی‌های آب شد.

این بهبود کیفیت زندگی باعث شد خود اهالی محل دیگر اجازه تجمیع زباله در ان محل را ندهند و بدانند از این پس این مشکل خود را چطور پیگیری کنند.

در واقع، اهالی بعد از این پروژه به این باور رسیدند که خودشان معضل محله خود را یافته‌­اند و آن را حل کرده­‌اند و در مراجعات بعدی به تسهیلگران درباره اولویت­های بعدی هم‌فکری­‌ها و هم‌یاری‌­های کاربردی دیگری طلب می‌­کردند.

مثلاً مراحل قانونی دریافت شناسنامه، یا چگونگی دریافت مجوزهای کارگاه­‌های خانگی. همه این­ها از پیش در همان گروه­های محلی و بدون حضور تسهیلگران به بحث گذاشته بودند.

نتیجه

برنامه­‌های مشارکتی اجتماع محور ادعایی بر حل تمامی معضلات اجتماع ندارد. اما کنش جمعی ب‌ی­صدایان و حاشیه­نشینان خود گامی در جهت تحقق عدالت اجتماعی است.

این پروژه­‌ها ممکن است به شکست بی‌انجامد، اما مشارکت شکل گرفته در راه هدف خاص می‌تواند نیروی نهفته در این اجتماعات به حاشیه رانده شده را بیدار کند.

در تجربه ما، پس از بازگشت به همان محله بعد ازچند ماه، اهالی در میان حرف های روزمره به نکته بسیار قابل­‌ توجهی اشاره کردند. یکی از زن­ان محل برای دریافت واکسن کرونا به خانه بهداشت مراجعه کرده بود که گویا مسئول مربوطه به بهانه­ی این که او شماره ملی ندارد از تزریق واکسن خودداری کرده بود. اما زن دیگری با همین شرایط موفق شده بود همان روزها واکسن بزند. این بار همه زن­‌‌های محل که برای پروژه پیشین با هم در ارتباط قرار گرفته بودند، جمع شدند و به مرکز بهداشت محل مراجعه کردند و حق خود را برای سلامت مطالبه کردند و همه با هم واکسن زدند.

آن‌ها بعد از دریافت راهنمایی در خصوص چگونگی حضور افراد بی­شناسنامه به تبلیغ دریافت واکسن در محله پرداختند و نیز به مرجعی برای راهنمایی بی‌شناسنامه‌ها در محل تبدیل شده بودند.

فعالیت مشارکتی محله محور در تجربه ما ثابت کرد، هم می‌تواند به کاهش معضلات مقطعی آن محله کمک کند، و هم آگاهی جمعی را برای توسعه همبستگی ساکنان رونق بخشد.َ

برچسب‌ها:

  • زندگی شهری
  • سیستان و بلوچستان
  • زاهدان
  • ۱۴۰۱

پسندیدن

بازگشت به بالا

۰ بازخورد

برای اضافه کردن بازخورد

ثبت‌نام کنید

مرتب کردن:

جدید‌ترین‌هابیشرین لایک ها