رویکرد تازه‌ای برای درک نظام‌های سرکوبگر

نظام‌های سرکوبگر ضعیف تر از ظاهرشان به نظر می‌رسند. حاکمان ستمگر و سنگدل، اغلب در خلوت به آسیب‌پذیری خود اعتراف می‌کنند، در حالی که به ظاهر بی‌نقص هستند و تصور می‌شود که شکست‌ناپذیر هستند. برای بسیاری از انقلاب‌ها، موفقیت آنها بر خلاف برتری نظامی بر دشمنانشان، بلکه به دلیل استراتژی‌های سیاسی‌شان بوده است. به علاوه، رویکرد کنترل نمی‌تواند توضیح دهد که چرا مبارزات بدون خشونت در طول دو قرن گذشته نسبت به نیروهای نظامی قدرتمندتر خود موفقیت‌آمیز بوده‌اند. انقلاب‌های بدون خشونت، مثل انقلاب‌های خشونت‌آمیز، به سرنگونی رژیم‌ها یا به دست‌یابی استقلال رسیده‌اند. علاوه بر این، رویکرد کنترل، صاحبان قدرت را به صورت یک گروه یکپارچه در نظر می‌گیرد، در حالی که باید به یک دیکتاتور حمایت شده توسط پایه‌های مردم نیز فکر کرد. نظریه‌پردازان مقاومت مدنی ادعا می‌کنند که رژیم‌های قدرتمند و یکدست وجود ندارند. نظام‌های سرکوبگر متشکل از افراد مختلفی هستند که هرکدام نقش متفاوتی دارند؛ دیکتاتورها نیازمند همکاری این افراد برای حفظ وضعیت موجود هستند، از جمله نیروهای نظامی، سازمان‌های اطلاعاتی، رهبران سیاسی و اقتصادی و کارمندان دولتی. تعدادی از صاحبان قدرت درک می‌کنند که استفاده از خشونت به منظور حفظ نظم، هزینه‌های سیاسی بالایی را به دنبال دارد. حتی اگر دیکتاتورها به شکل وحشیانه با مخالفان غیرنظامی خود برخورد کنند، تعداد اندکی از آنها در پایداری و مشروعیت مستقل و پایداری برخوردار خواهند بود.

بنابراین، کدام تئوری دربارهٔ تغییر می‌تواند به ما در درک الگوهای تاریخی کمک کند؟ تئوری دوم تغییر، که به آن به عنوان رویکرد قدرت اشاره می‌کنم، بر ایده این استوار است که قدرت توانایی تأثیرگذاری بر افراد، مکان‌ها و شیوه اتفاقات را دارد.

قدرت بر پایه مشروعیت استوار است، نه اجبار: قدرت سیاسی از توانایی فرد در جلب همکاری و اطاعت داوطلبانه دیگران نشأت می‌گیرد. افراد تنها زمانی مایل به همکاری هستند که این همکاری به نفع خودشان باشد و یا مشاهده کنند کسی که در اختیار قدرت است، آن را به شکل مشروع استفاده می‌کند. در صورتی که افراد بی‌اعتمادی به لیاقت فرد یا حکومتی که قدرت را در اختیار دارد پیدا کنند و بیشتری از اطاعت دستورات آنان سرپیچی کنند، حفظ قدرت بسیار دشوار خواهد بود. رهبران و دولت‌هایی که با استفاده از خشونت به شهروندان خود پاسخ می‌دهند، در واقع نه قدرت را نشان می‌دهند، بلکه ضعف خود را ابراز می‌کنند؛ زیرا همکاری داوطلبانه، اطاعت یا رضایت شهروندان را از دست می‌دهند. دولت‌هایی که برای وادار کردن مردم به همکاری و اطاعت از خود خشونت بهره می‌برند، در واقع نشان می‌دهند که شهروندان از طریق انتخاب خود تمایلی به اطاعت از آنها ندارند. به عبارت دیگر، استفاده بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، از نیروهای مرگ، تک‌تیراندازها و گلوله‌باران به منظور سرکوب قیام سال ۲۰۱۱ در سوریه، نه قدرت او را به نمایش گذاشت، بلکه نشان داد که مشروعیت و لیاقت او پایین است و نتوانسته با ارائه جذابیت‌های مردمی، اصلاحات، امتیازات و سایر راهکارها به شهروندانی که علیه رژیم او برخاسته‌اند، پاسخگو باشد.

هیچ نظام سرکوبگری یکپارچه نیست: اصلی که نظامی سرکوبگر و ظالمانه بر پایه آن استوار است، تکیه بر همکاری و رضایت افراد درگیر در آن است. نظامی که شامل یک دیکتاتوری باشد، اشغالگر نظامی خارجی یا حتی نظامی که بر اساس خود تکیه دارد، با تشکیل "ستون‌های حمایتی" ناعادلانه اقتصادی، این همکاری و رضایت را از افراد جلب کرده است. این ستون‌های حمایتی شامل موارد زیر هستند:

  • نیروهای امنیتی، از جمله شاخه‌های مختلف ارتش، سرویس‌های اطلاعاتی، نیروهای پلیس و سایر سازمان‌های نظامی یا پلیس.
  • نخبگان اقتصادی، از جمله بانکداران، صاحبان ثروتمند مشاغل، صاحبان مشاغل کوچک، انجمن‌های تجاری، لابی‌کننده‌ها و شرکت‌ها.
  • بوروکرات‌ها که اجرای وظایف و کارهای ویژه‌ای در دولت را تضمین می‌کنند، از جمله کارکنان بخش‌های قانونگذاری، اجرایی و قضایی، کارمندان دولت در مناصب دیپلماتیک و کارکنان بخش عمومی در بخش‌های بهداشتی، آب و برق، خدمات پستی و خدمات سلامت عمومی و سایر مؤسسات همگانی.
  • رسانه‌های مستقل و رسانه‌های تحت تأثیر یا تحت مالکیت دولت، از جمله ایستگاه‌های تلویزیونی و رادیویی، روزنامه‌ها، وب‌سایت‌مقامات مذهبی، از رهبران ارشد مانند اسقفان، امامان و خاخامان تا کسانی که در اجتماعات محلی خدمت می‌کنند.
  • مؤسسات آموزشی مانند دانشگاه‌ها و سایر مؤسسات آکادمیک، انجمن‌های دانشجویی، حرفه‌های دانشگاهی و آزمایشگاه‌های علمی تحقیق و توسعه.
  • شخصیت‌های فرهنگی مانند شخصیت‌های تلویزیونی، سینمایی و افرادی که در رسانه‌های اجتماعی، موسیقیدانان، ورزشکاران و سایر افراد مشهور فعالیت می‌کنند.
  • نیروی کار سازمان‌یافته، از جمله اتحادیه‌های معلمان، پرستاران و کارکنان بخش‌های مراقبت و نگهبانی، گروه‌های فعال در احقاق حقوق کارگران، انجمن‌هایی که به نمایندگی از کارگران غیراتحادیه‌ای فعالیت می‌کنند، و انجمن‌های حرفه‌ای مانند انجمن‌های پزشکان یا وکلای حقوقی.
  • تشکیلات جامعه مدنی، از جمله گروه‌های حقوق مدنی، بنیادهای آموزشی، سازمان‌ها و گروه‌های مختلف فشار قرار می‌گیرند.

با این حال، همه این ستون‌های حمایتی در هر نظام سرکوبگری به صورت یکپارچه نیستند. هر ستون حمایتی به شکل متفاوتی در نظام مربوطه وجود دارد، اما تمام آنها با هم تلاش می‌کنند تا به تضمین همکاری و رضایت افراد در نظام سرکوبگر کمک کنند.

اریکا چنوویث، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد، یکی از پژوهشگران و محققانی است که با تحقیقات و مطالعات خود در مورد کارزارها و جنبش‌های مختلف در سراسر جهان از گذشته تا به امروز به نتیجه رسیده است که نافرمانی مدنی علاوه بر اینکه یک انتخاب اخلاقی است، می‌تواند راهی بسیار مؤثر برای مبارزه باشد. او با ارائه الگویی به این باور است که برای ایجاد تغییرات سیاسی، تنها ۳/۵ درصد از جمعیت که فعالانه در مبارزات و اعتراضات غیرخشونت‌آمیز شرکت می‌کنند و این راه را پیگیری می‌کنند، قادر به دستیابی به پیروزی و موفقیت هستند. چنوویث همراه با ماریا استفان، پژوهشگر "مرکز بین‌المللی مبارزه خشونت‌پرهیز"، آثاری با موضوع مقاومت مدنی و جنبش‌های اجتماعی در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا 2006 مورد مطالعه قرار دادند. هدف آنها، به گفته چنوویث، از این تحقیق و مطالعه جامع این بود که "راهبرد مقاومت خشونت‌پرهیز را به خوبی ارزیابی کنند.

برچسب‌ها:

  • مقالات