از رومینا تا غزل، سوگواری کافی است کاری باید کرد!

در روز جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰، جلسه گفتگویی از طرف کلاب هممون برگزار شد. با عنوان "از رومینا تا غزل، سوگواری کافی است کاری باید کرد". این گفتگو در پی قتل فجیع مونا (غزل) حیدری٬ دختر اهوازی به دست همسرش شکل گرفت و هدف آن یافتن راهکارهایی در جهت کم شدن زن کشی و قتل های ناموسی بود.

از خشونت بگو: اهمیت بازگو کردن تجربیات زنان از خشونت

در ابتدای جلسه از همراهان خواسته شد که تجربیات خود از خشونت مردان خانواده بر زنان را بازگو کنند. آزاده از تجربه خود گفت: "من هم در خانواده خود بارها تهدید شدم، همه ما ممکن است قربانی چنین فجایعی شویم. برادر من واکنش تندی به خبر کشته شدن غزل نشان داد و آن را مرتبط با قومیت آنها دانست ٬ در حالی که او خود بارها مرا تهدید جانی کرده بود. من همواره برای رسیدن به خواسته های خودم جنگیدم و بارها از طرف برادرانم مورد حمله و خشونت قرار گرفتم. اما خوشبختانه با صحبت کردن های مداوم توانستم وضعیت را کمی بهتر کنم."

امیر نیز تجربه ای از کودکی خود را درمیان گذاشت: "جلوی چشم من در سن ۱۳-۱۴ سالگی، مادرم که ۴-۵ ماهه حامله بود، جنین خود را از دست داد چون پدرم به او لگد زد. مادرم به کنج حیاط رفت تا بچه ای که از دست داده را با دستان خود خاک کند. من شاهد سال ها آزار و اذیت مادرم توسط پدرم بودم."

خشونت مردان بر زنان در خانواده، از جمله تجربیات مشترک بسیاری از زنان است. اخبار زن کشی برای بسیاری از زنان یادآور خاطرات تلخی است که در خانواده خود داشته‌اند، لحظاتی که در محلی که باید بیشترین احساس امنیت را می کردند، احساس خطر کردند. اما چرا مهم است که این تجربیات بازگو شوند؟

  • این تجربیات یک تجربه مشترک میان بسیاری از زنان است بنابراین اتحاد را بین زنان بیشتر میکند و آنها را به یکدیگر نزدیک میکند.
  • مردان دانش و آگاهی چندانی از تجربه زیسته زنان ندارند و لازم است که با گوش دادن به این تجربیات خشونت، از دنیای زنان مطلع شوند.
  • خشونت چرخه ای بی پایان است. زنانی که به دست مردان خانواده به قتل رسیدند، پیش از آن بارها مورد انواع خشونت قرار گرفته اند: مثلا محدود شده اند، در خانه حبس شده اند، مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و… بنابراین بازگو کردن این تجربیات ممکن است حساسیت قربانیان خشونت را بالا برده و توجه آنها به علامت های خطر باعث شود که خود را به موقع از چرخه خشونت نجات دهند.
  • در دنیای رسانه و خط فکری عموم مردم، خشونت مردان خانواده به زنان اتفاقی نادر است که آن را به قومیت، محل زندگی، تحصیلات و… مرتبط میدانند. اما در حقیقت این نوع خشونت بسیار فراگیر است و در شهرهای بزرگ و توسط افرادی که وجه عمومی خوبی دارند نیز انجام میشود. بنابراین برای بالا رفتن آگاهی و حساسیت عموم مردم نیاز است که تا دیر نشده تجربیات زنان بازگو و منتشر شوند.
  • بازگو کردن تجربیات خشونت مردان خانواده بر زنان، باعث میشود که ریشه های آن تحلیل شده و خلا های قانونی موجود شناسایی شوند تا با رفع آنها امنیت زنان تامین شود.

ریشه یابی کنیم: چه مشکلاتی وجود دارد؟

زن کشی، حد غایی خشونت مردان بر زنان است. مثل دیگر اشکال تبعیض جنسیتی و خشونت جنسیت محور می توان آن را به موضوعات مختلفی مرتبط دانست، از دین و فرهنگ گرفته تا ادبیات حقوقی و قانون گذاری. در اینجا به چند مورد که در جلسه اشاره شد می پردازیم.

زن به مثابه ملک مردان

زن همواره به صورت دارایی مرد به تصویر کشیده میشود. از کتاب های درسی گرفته تا رسانه ها و ادبیات حاکم بر جامعه، زن ناموس مردان خانواده دانسته میشود. آبروی مردان وابسته به کنترل و سرکوب زن است. واژه های خون چکانی همچون ناموس و غیرت همچنان به صورت روزمره استفاده میشوند. در این فرهنگ حاکم، زن نه به عنوان یک انسان بلکه به عنوان یک شی متعلق به مردان دیده میشود، بنابراین حقوق انسانی او نادیده گرفته شده و مانند یک دارایی یا ملک شخصی باید مطابق خواسته های مردان خانواده رفتار و زندگی کند. در این فرهنگ٬ زمانی که زن، خواستار آزادی و حقوق خود می شود، مردان خانواده آبرو و قدرت خود را در خطر دیده و تصمیم بر اعمال خشونت در سطح های مختلفی میکنند. از محرومیت از تلفن و محدود کردن زنان گرفته تا قتل های ناموسی و زن کشی.

نبود خانه های امن

خانه امن به مکانی گفته میشود که از طرفی پناهگاه زنان تحت خشونت است و از طرف دیگر آنان را توانمند میکند تا خود را از چرخه خشونت نجات بدهند. با این تفاصیل در ایران خانه امنی وجود ندارد چرا که از طرفی زنان دسترسی به خانه امن ندارند و از طرف دیگر این "خانه های امن" امکانات محدودی دارند و زنان را توانمند نمی کنند و حتی طبق گزارش های رسیده٬ گاهی خود تبدیل به مکانی برای اعمال خشونت بر زنان میشوند (به جز انگشت شمار استثنا که مربوط به بخش خصوصی هستند). برخی از زنان گزارش داده‌اند که در این خانه ها همچون زندانی با آنها برخورد شده، از حقوق انسانی خود و آزادی های اولیه محروم شده اند و حتی از خشونت کلامی کارکنان این مراکز نیز در امان نبوده اند، مثلا بعضی از کارکنان به آنها القابی همچون فاحشه نسبت داده اند.

قوانین تبعیض آمیز

زمانی که بحث قتل های ناموسی پیش می آید، قوانین حاکم نه تنها بازدارنده نیستند بلکه در بعضی از مواقع مشوق قاتلان هستند. بیان عزیزی (نویسنده و پژوهشگر حقوق بین الملل) به ماده ۶۳۰، ماده ۳۰۱ و ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی اشاره کرد و اظهار داشت که این قوانین از جمله قوانینی هستند که به طور مستقیم به قتل ناموسی اشاره میکنند. این قوانین به نوعی به پدر و جد پدری اجازه قتل فرزند خود را میدهد و به شوهران اجازه قتل همسر خود (در صورتی که زن در حال خیانت به شوهر باشد). عزیزی به این نکته نیز اشاره کرد که اکثر قاتلان در قتل های ناموسی کاملا به صورت آگاهانه مرتکب قتل میشوند. مثلا در قتل رومینا، پدرش قبل از بریدن سر او، آلت قتاله را آماده میکند و با وکیلی مشورت میکند و متوجه میشود که به عنوان پدر قصاص نمی شود.

در قتل غزل نیز، شوهرش سر بریده او را در شهر می چرخاند و به مردم نشان میدهد. در هر دوی این موارد به بیان حقوقی انتخاب آگاهانه رخ داده است. یعنی قاتل تحت جنون آنی و یا تحت تاثیر مواد روانگردان و غیره نیست و در هوشیاری کامل سنجش كرده بین سود و زیان عملش و سپس تصمیم گرفته است. بنابراین از نظر حقوقی٬این قوانین هستند که در بعضی موارد مثل قتل رومینا، زمینه کشتن زنان به دست مردان خانواده را فراهم میکنند.

البته در ریشه یابی این بحث باید به دیگر قوانین تبعیض آمیز نیز اشاره کرد٬قوانینی همچون محرومیت زنان از حق طلاق٬ و نیز قانونی و شرعی بودن کودک همسری. همانطور که میدانید در ازدواج، زنان چیزی به عنوان حق طلاق ندارند، نبود حق طلاق آنها را به نوعی زندانی ازدواج میکند. زنان حتی زمانی که تحت خشونت هستند، قانون را پشتیبان خود نمی بینند و حتی نمیتوانند از همسر خشونتگر خود جدا شوند. به طور خاص در ماجرای قتل غزل، او حتی نمی توانست از دادگاه درخواست طلاق کند چون زیر ۱۸ سال بود. یعنی همان قانونی که او را به اندازه ای عاقل می دانست که در خطبه ازدواج بله بگوید، به او اجازه درخواست طلاق نمیداد. او که قصد داشت از همسر خود جدا شود، دست به دامن پدر خود شد اما پدرش نیز از او حمایت نکرد زیرا طلاق را بد میدانست.

از طرف دیگر زنان قربانی کودک همسری، در خیلی از مواقع قربانی خشونت خانگی نیز هستند. خشونت خانگی ای که در صورت تشدید ممکن است با قتل این زنان خاتمه یابد. بنابراین در بحث حقوقی، قانون به طور کلی نه تنها امنیت زنان را تامین نمیکند بلکه حتی خشونت علیه زنان را تشویق و تشدید میکند.

کاری باید کرد: چه راهکارهایی وجود دارد؟

از ابتدای جلسه، توجه همه شرکت کنندگان بر روی راهکارهایی در جهت جلوگیری از قتل های ناموسی بود. رضوان مقدم (کنشگر جنبش زنان و سخنگوی کمپین توقف قتل های ناموسی)، ضمن نقد واکنش های هیجانی افراد پس از هر قتل ناموسی اظهار داشت که لازم است که این هیجانات ایجاد شده پس از قتل هر زن به رفتار درست، هدفمند و نتیجه بخش تبدیل شود تا این زنان فراموش نشوند و جلوی قتل زنان دیگر نیز گرفته شود. او درباره اهمیت آموزش و آگاهی بخشی گفت: "من به عنوان شخصی که کارم آموزش است به شما میگویم که راه حل در «آموزش» است! آموزش از خانواده شروع می شود. همین مردی که غزل را کشته، متوجه شدیم که پدرش هم خواهرش را کشته است! کسی که در چنین خانواده ای بزرگ شده است آیا بهتر عمل میکند؟ نه!"

عزیزی نیز اصلاح قوانین را مهم ترین راهکار قانونی معرفی کرد، اما ضمن ابراز ناامیدی از تغییر و اصلاح قوانین گفت: "همانطور که میدانید لایحه‌ "حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت" نیز تصویب نشده و بارها برگشت خورده است و در مورد قتل های ناموسی چون قانون از قوانین فقهی آمده است، راهکار اجتهادی لازم است که تاکنون نتیجه خاصی نداده است." او به راهکارهای قانونی دیگری نیز اشاره کرد از جمله درخواست تشدید مجازات از قاضی پرونده های قتل ناموسی تا برای قاتلان قتل های ناموسی حکم حداکثر میزان حبس (۱۰ سال) را بدهند. کودک همسری نیز به عنوان عاملی که زنان را تحت خشونت قرار می دهد باید ممنوع شود و قوانین تبعیض آمیز ازدواج اصلاح شوند تا زنان حداقل بتوانند همسر خشونتگر خود را طلاق دهند و جدا شوند.

راهکار مهم دیگر شناسایی و حفاظت از زنان در معرض خشونت است. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، قربانیان قتل های ناموسی، قبل از به قتل رسیدن تحت انواع خشونت های فیزیکی و غیر فیزیکی از طرف مردان خانواده خود بوده اند. بنابراین قاتل قبل از اینکه بخواهد ماشه نهایی را بکشد، بارها و بارها با انجام کارهای خشونت آمیز به نوعی زنگ های خطر را به صدا در می آورد. زنان باید دسترسی سریع به خانه های امن داشته باشند، خانه های امنی که آنان را توانمند میکند و به آنها از لحاظ حقوقی، مالی و سلامتی کمک میکند.

از جمله دیگر راهکارهایی که پیشنهاد شد، میتوان به:

  • آگاهی رسانی همه جانبه
  • انتشار اطلاعات درست
  • حمایت از کمپین ها و حرکت های مرتبط (از جمله کمپین توقف قتل های ناموسی، کمک های مردمی به نجات یافتگان قتل های ناموسی و…)
  • ایجاد کمپین های مرتبط برای تغییر و اصلاح قوانین
  • اصلاح ادبیات و باورهای مردم و رسانه ها (حذف کلمات غیرت و ناموس، مستقل دیدن زنان و عدم ایجاد فشار فرهنگی برای کنترل زنان و…) اشاره کرد.

معرفی کمپین توقف قتل های ناموسی

این کمپین بر ابعاد مختلف قتل های ناموسی تمرکز میکند. هدف اولیه این کمپین بر روی دو بعد فرهنگی و حقوقی است، که به کشتن زنان توسط مردان به نام دفاع از “ناموس” دامن می زند. قوانین٬ فرهنگ و ساختارهای زن ستیزانه که بطور مستقیم و غیرمستقیم٬ از آموزش های ابتدایی تا آموزش عالی و به وسیله رسانه های دولتی در جامعه ترویج می شود، سبب نهادینه شدن مردسالاری در جامعه شده و بستر قتل های ناموسی را فراهم می کند. بنابراین، کمپین همزمان بر تغییر قوانینی که آشکارا و یا پنهان از عدم برابری جنسیتی و قتل های ناموسی حمایت می کنند و نیز بر تغییر فرهنگ زن ستیز در ایران تمرکز می کند. این کمپین بلند مدت، برنامه دارد تا زمان رسیدن به نتیجه مطلوب به راه خود ادامه دهد.

جمع بندی:

باید کاری کرد، چه آن کار حمایت و همکاری با کمپین های موجود باشد و چه ساخت کمپین های جدید برای اصلاح شرایط کنونی. مهم است منفعل نباشیم و با توجه به راهکارهای پیشنهاد شده، کاری بکنیم.

شما نیز اگر مایل هستید اقدامی انجام دهید، میتوانید به ما پیام دهید.

ضمیمه‌‌‌ها

  • از رومینا تا غزل، سوگواری کافی است کاری باید کرد

برچسب‌ها: