قدرت و امید مردم در جنبش‌های مقاومت مدنی

درس‌های ارزشمند و جذاب این جنبش‌ها برای رهبرانی که علیه حکومت‌های استعماری مبارزه می‌کردند، بسیار آموزنده بود. در دهه 1940، قوام نکرومه ، رهبر استقلال غنا، برای بازسازی «اقدام مثبت» و دستیابی به استقلال غنا، با تأکید بر خودکفایی اقتصادی و اجتماعی، به نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی غنا توسط آفریقایی‌ها و حمایت از آنها توجه ویژه‌ای داشت.

نکرومه از هویت پان‌آفریقایی برای ایجاد همبستگی در میان مردمی که در سراسر قاره آفریقا در جنگ برای آزادی می‌جنگیدند، حمایت می‌کرد و همچنین به دستیابی به استقلال غنا متعهد بود. این تلاش‌ها در سال 1957 با موفقیت به ثمر رسید و استقلال غنا تأسیس شد. هرچند نکرومه بعدها از مبارزه مسلحانه در جنبش‌های آزادی‌بخش در سراسر آفریقا حمایت کرد، اما به نوعی مقداری از استقلال غنا از طریق مقاومت مدنی به دست آمد.

جنبش الغای زندان در ایالات متحده نیز یک نمونه دیگر از جنبش‌هایی است که در طول مبارزات خود نهادهای جایگزین را توسعه بخشید. هدف بلندپروازانه این جنبش حذف سیستم تأدیبی و ندامت‌گاهی، از جمله زندان‌ها، یا کاهش تعداد زندانیان بود. جنبش‌های مدنی مبتنی بر اصول الغای مجازات، مؤسسات موازی زیادی برای حمایت از جوامعی که از حبس دسته‌جمعی و جرمانگاری فقر آسیب دیده‌اند، بوجود آورده‌اند.

همچنین، بسیاری از این جنبش‌ها تعاونی‌ها و سیستم‌های اقتصادی جایگزین را ایجاد و توسعه می‌دهند که به ویژه در تأمین نیازهای اولیه عمومی مفیدند. برای مثال، برنامه صبحانه‌های رایگان حزب پلنگان سیاه در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 به منظور رفع نژادپرستی و کمبودات دولت برگزار می‌شد و به بیش از ده هزار کودک در محله‌های فقیرنشین غذا فراهم می‌کرد. این تلاش‌ها می‌توانند به ویژه در طول اعتصابات عمومی طولانی‌مدت اثربخش باشند.

در دولت‌هایی که مالکیت یا کنترل منابع خبری را در دست دارند، جنبش‌ها می‌توانند رسانه‌های بدیل خود را ایجاد کنند. به عنوان مثال، جنبش همبستگی لهستان از روزنامۀ آن با نام «سولیدارنوش» 3 استفاده کرد که توسط میلیون‌ها اشتراک‌گذاری می‌شد، با وجود ممنوعیت رژیم کمونیستی. همچنین در زمان اشغال نازی‌ها در اروپا، روزنامه‌ها و خبرنامه‌های جنبش‌های مقاومت در همه‌جا منتشر و پخش می‌شدند و نظام نازی‌ها را به چالش می‌کشیدند.

علاوه بر این، برخی از جنبش‌های مقاومت مدنی دولت‌هایی موازی را تشکیل داده یا آنها را حمایت کرده‌اند. به عنوان مثال، جنبش استقلال کاتالونیا در اسپانیا دارای مجلس ملی و دولت مستقلی است که به موازات دولت اسپانیا فعالیت می‌کند. همچنین در ونزوئلا، در زمانی که خوان گوایدو به عنوان رئیس مجلس ملی به رئیس‌جمهوری ونزوئلا اعلام شد، او یک کابینه جدید را با حضور وزیران مختلف تشکیل داد تا در صورت سقوط دولت موجود، دولت جدید را به سرانجام برساند.

در کل، جنبش‌های مقاومت مدنی با ایجاد نهادها و سیستم‌های جایگزین، اقتصادی و اجتماعی، و انجام اقدامات کاربردی، نقش مهمی در مقابله با استبداد و حکومت‌های سرکوب‌گر ایفا کرده‌اند و به مردم قدرت و امید بیشتری برای دستیابی به آزادی و استقلال داده‌اند

اریکا چنوویث، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد، یکی از پژوهشگران و محققانی است که با تحقیقات و مطالعات خود در مورد کارزارها و جنبش‌های مختلف در سراسر جهان از گذشته تا به امروز به نتیجه رسیده است که نافرمانی مدنی علاوه بر اینکه یک انتخاب اخلاقی است، می‌تواند راهی بسیار مؤثر برای مبارزه باشد. او با ارائه الگویی به این باور است که برای ایجاد تغییرات سیاسی، تنها ۳/۵ درصد از جمعیت که فعالانه در مبارزات و اعتراضات غیرخشونت‌آمیز شرکت می‌کنند و این راه را پیگیری می‌کنند، قادر به دستیابی به پیروزی و موفقیت هستند. چنوویث همراه با ماریا استفان، پژوهشگر "مرکز بین‌المللی مبارزه خشونت‌پرهیز"، آثاری با موضوع مقاومت مدنی و جنبش‌های اجتماعی در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا 2006 مورد مطالعه قرار دادند. هدف آنها، به گفته چنوویث، از این تحقیق و مطالعه جامع این بود که "راهبرد مقاومت خشونت‌پرهیز را به خوبی ارزیابی کنند.

برچسب‌ها:

  • مقالات