سرکوب هوشمند چیست؟

اریکا چنوویث، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد، یکی از پژوهشگران و محققانی است که با تحقیقات و مطالعات خود در مورد کارزارها و جنبش‌های مختلف در سراسر جهان از گذشته تا به امروز به نتیجه رسیده است که نافرمانی مدنی علاوه بر اینکه یک انتخاب اخلاقی است، می‌تواند راهی بسیار مؤثر برای مبارزه باشد. او با ارائه الگویی به این باور است که برای ایجاد تغییرات سیاسی، تنها ۳/۵ درصد از جمعیت که فعالانه در مبارزات و اعتراضات غیرخشونت‌آمیز شرکت می‌کنند و این راه را پیگیری می‌کنند، قادر به دستیابی به پیروزی و موفقیت هستند. چنوویث همراه با ماریا استفان، پژوهشگر "مرکز بین‌المللی مبارزه خشونت‌پرهیز"، آثاری با موضوع مقاومت مدنی و جنبش‌های اجتماعی در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲0۰۶ مورد مطالعه قرار دادند. هدف آنها، به گفته چنوویث، از این تحقیق و مطالعه جامع این بود که "راهبرد مقاومت خشونت‌پرهیز را به خوبی ارزیابی کنند. .

سرکوب هوشمند یک روش است که دولت‌ها برای سرکوب مخالفان خود استفاده می‌کنند. این روش شامل تاکتیک‌های قهری است که به صورت نهانی و بدون روشن کردن مکانیسم سرکوب، منجر به واکنش مخالفان و تضعیف قدرت مقاومت آنها می‌شود. برخی از دولت‌ها برای جلوگیری از فعال‌شدن مکانیسم مقاومت، تکنیک‌های سرکوب ویژه‌ای را ابداع کرده‌اند. این تکنیک‌ها به دولت امکان می‌دهند جنبش‌ها را به نظر مردم نامشروع نشان داده و باعث کاهش اعتبار آنها شده و در نتیجه ظرفیت جنبش را برای برنامه‌ریزی و ایجاد استراتژی‌های کاهش آن کنند. برخی از رژیم‌ها از تاکتیک‌های سرکوب هوشمندانه استفاده می‌کنند که به نظر می‌رسد همه به یک دستور کار عمومی پیروی می‌کنند.

از جمله عناصر کلیدی این استراتژی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: رهبرانی که تحت فشار قرار می‌گیرند، سعی می‌کنند مشکلات سیاسی خود را به بیگانگان و عوامل خارجی توصیف کنند. به عنوان مثال، ولادیمیر پوتین باور دارد که مکر و تحریک عمدی دولت‌های غربی عاملی برای تحریک نارضایتی داخلی است که تهدیدی برای قدرت و سلطه او در داخل و حوزه‌های نفوذ اوست. رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، همچنین هنگام مواجهه با اعتراضات در پارک گزی در تابستان ۲۰۱۳، سریعاً بیگانگان را به عنوان مسئول ناآرامی‌ها دانست و به توطئه‌های بین‌المللی علیه منافع ترکیه اشاره کرد. نیکلاس مادورو در ونزوئلا نیز با استناد به شواهدی که توطئۀ دولت آمریکا در جهت حمایت از کودتا علیه دولت وی را نشان می‌دهند، به اعتراضات این کشور در سال ۲۰۱۹ پاسخ داد.

یکی دیگر از رویکردهای این استراتژی، تلاش برای برچسب‌زدن مخالفان داخلی به عنوان تروریست، خائن یا کودتاچی است. به عنوان مثال، در سوریه در سال ۲۰۱۱، بشار اسد معتقد بود با تظاهرکنندگان مسالمت‌جو را به ترس از خشونت و اختلافات فرقه‌های در جامعه تحریک کند. در سال ۲۰۱۴، یک وب‌سایت روسی با نام "Traitor.net" ایجاد شد که کاربران را تشویق می‌کرد تا افرادی را که مخالف رژیم پوتین هستند، به عنوان خائن معرفی کنند. در ترکیه، اردوغان از تظاهرکنندگان پارک‌گزی در سال ۲۰۱۳ به عنوان گروه‌های "تروریست" خطاب کرده و دولت ترکیه با قوانین "افراطی" آنها را تحت پیگرد قانونی قرار داد. در ایالات متحده، دونالد ترامپ افشاگران تخلفات دولتی را عضوی از یک "توطئه‌گر خطاب" کرد و معترضان مسالمت‌جویی که خواستار عدالت در مواجهه با خشونت پلیس بودند را "مافیای قدرت" یا "پنهانی" نامید.

رویکرد سوم این استراتژی، تلاش برای جلوگیری از رشد و توسعه رقبای رژیم است. رژیم‌ها با ایجاد شکاف و جداسازی درون گروه‌های مخالف و اجازه دادن به گروه‌های ناکارآمد و متفرقه برای حکومت کردن، سعی در تفرقه انداختن رقبا و در عین حال مراقب رقبای ماهر و زبده خود نیز هستند. این رویکرد به خصوص در بلاروس، آذربایجان، ازبکستان و سایر کشورها اعمال شده است.

دولت‌ها برای سرکوب هوشمند، از تاکتیک‌ها و روش‌های مختلفی استفاده می‌کنند تا مخالفان را بی‌اثر کرده، اعتبار آن‌ها را بهم بزنند و از ظرفیت و قدرت جنبش مخالف خودداری کنند. این تاکتیک‌ها شامل مسئله‌گرایی، برچسب‌زنی، تهدید و پیگیری قانونی، رقابت کنترل شده و ایجاد شکاف درون گروه‌های مخالف می‌شوند.

برای مقابله با سرکوب هوشمند، جنبش‌ها باید با شناخت دقیق این روش‌ها و تاکتیک‌ها، به طور هوشمندانه عمل کنند. آگاهی از اینکه چگونه دولت‌ها سعی می‌کنند مخالفان را ضعیف کنند و از توانایی آن‌ها برای برنامه‌ریزی و خلق استراتژی کاهش دهند، بسیار مهم است. جنبش‌ها باید با توجه به شرایط خاص خود، رویکردهای مقابله مناسبی را اتخاذ کنند. برقراری ارتباطات قوی و هماهنگی درونی، استفاده از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای افشای سیاست‌های سرکوبی و جلب حمایت عمومی، استفاده از روش‌های مبارزه غیرخشونت‌آمیز و مدنی مانند اعتراضات مسالمت‌آمیز و اعتصاب‌ها، و همچنین استفاده از حقوق بشر و سازمان‌های بین‌المللی می‌تواند به جنبش‌ها در مقابله با سرکوب هوشمند کمک کند.

در برخی موارد، رهبران اقتدارگرا تلاش می‌کنند با پرداخت رشوه و باج، اعضای درونی خود را حمایت کرده و از بحران‌های داخلی محافظت کنند. جنبش‌های قدرت مردمی بیشترین پیروزی را زمانی می‌توانند به دست آورند که نخبگان سیاسی، نیروهای امنیتی، نخبگان اقتصادی، نخبگان تجاری، بوروکرات‌های غیرنظامی و دیگر کارگزاران رژیم به این نتیجه برسند که حمایت از رهبر اقتدارگرا دیگر به نفع شخصی آن‌ها نیست و در نتیجه از همکاری با رژیم منع می‌کنند. این مسئله به وضوح نشان می‌دهد که کشورهای نفت‌تولیدکننده کمتر از چنین قیامتی مستعد هستند، زیرا وجود ذخایر بزرگ ثروت ملی به آن‌ها امکان می‌دهد که با راه‌های مؤثر، نخبگان رژیم را در مواقع بحران تطمیع کنند و بدین ترتیب خود را در برابر احتمالی از دست دادن منافع بیشتر ایمن کنند. این موضوع همچنین توضیح می‌دهد که چرا رئیس‌جمهور ترامپ، افشاگران، دموکرات‌ها و برخی سناتورهای جمهوریخواه را به دلیل شجاعتشان در مخالفت با روایت روسیه تخریب و بدنام کرده است، به این معنی که او آن‌ها را به خاطر پذیرفتن یکی دیگر از روش‌های رایج، یعنی حمایت متقابل از سوی حکومتهای خودکامه از طریق پرداخت پول به حامیان برای برگزاری رژه‌های میهن‌پرستانه، برپایی قرارگاه‌ها یا خیمه‌ها و راه‌اندازی راهپیمایی‌ها در حمایت از حکومت است، مبتنی بر فریب است. این روش متداول بود که بشار اسد در اوایل قیام سوریه از آن استفاده کرد و در آن ده‌ها هزار تظاهرکننده طرفدار دولت در دمشق جمع شدند تا مشروعیت رژیم را تقویت کنند. این تلاش‌ها به طور عمده توسط سازمان‌های شبه مدنی مانند جنبش جوانان ما در روسیه انجام می‌شود. همچنین هوگو چاوز در دوران حکومتش سازمان‌های محلی مردمی طرفدار دولت، یا به عبارت دیگر حلقه‌های بولیواری را در مناطق فقیرنشین ونزوئلا تشکیل داد. ویدمن و رود هم دریافته‌اند که در رژیم‌های اقتدارگرای معاصر، هر هفت کارزار اعتراضی، یک کارزار در حمایت از رژیم است. برخی از رهبران خودکامه هم می‌توانند سازمان‌های غیردولتی حکومتی را ایجاد کرده و از طریق آنها پروپاگاندای دولت را گسترش داده و تقویت کنند.

در بسیاری از کشورها، رهبران اقتدارگرا حتی از ارسال نیروهای پلیس مخفی به عنوان عوامل تحریک‌کننده به میان جمعیت معترض استفاده می‌کنند تا با ایجاد خشونت علیه مقامات، آشفتگی و اغتشاش در تظاهرات مسالمت‌آمیز ایجاد شود. این اقدامات عمدتاً به جنبش آسیب می‌زنند و باعث می‌شود رژیم بتواند سرکوب‌های گسترده‌تری را توجیه کند و علاوه بر آن، به تبلیغات رژیم که معترضان را افراطی و خشونت‌طلب می‌داند، اعتبار ببخشد و در نهایت مشارکت مردمی در کارزار را کاهش دهد. شناسایی چنین روش‌هایی کار دشواری است، زیرا اغلب تشخیص تحریک‌کنندگان از میان معترضانی که ممکن است در شرایط خاص به خشونت پرداخت کنند، دشوار است. همانطور که در فصل 3 دیدیم، دولت ایالات متحده در گذشته از این تکنیک‌ها برای تضعیف و برهم‌زدن شهرت و اعتبار جنبش‌های چپی، به ویژه در میان سازمان‌های تحت‌رهبری سیاهان، استفاده کرده است.

برچسب‌ها:

  • مقالات