خطرات مقاومت مدنی

جنبش‌های بدون خشونت، که به وضعیت فعلی چالش می‌کنند، بسیار خطرناک هستند. زمانی که یک جنبش قوانین و نهادهای قانونی را به چالش می‌کشد و دشمن (به عمل) نمی‌تواند با تمام تلاش‌ها به وضعیت موجود مقابله کند، تقریباً همیشه با سرکوب خشونت‌آمیز از سوی دشمن روبرو خواهد شد. در این بین، به غیر از خطرهای فیزیکی، خطرات دیگری نیز وجود دارد، از جمله از دست دادن شهرت، خطر آبروریزی، از دست دادن شغل، مسائل بهداشتی، مسکن و حضانت کودک.

البته، سطح ریسک بسته به شخصیت شما، فعالیتی که انجام می‌دهید، زمان و زمینه موردنظر، متفاوت است. به عنوان مثال، اگر در یک تظاهرات جمعی شرکت کنید و در همان زمان یک جنبش مقاومت خشونت‌آمیز به حمله علیه رژیم متجاوز می‌پردازد، اگر رژیم آماده باشد که با تمام تلاش‌ها مقابله کند، احتمالاً شما در معرض خطر سرکوب خشونت‌آمیز دولت قرار خواهید گرفت. البته این بستگی به نیروهای مقابله‌کننده دارد: آیا رژیم، شرکت‌های بزرگ یا دیگر ساختارهای قدرت، مثل پلیس، نیروهای نظامی یا افراد خلاف‌اندیش، مسلح هستند تا گروه شما را به وحشت بیندازند و از میدان بزرگ شهر یا هر جای دیگری دور کنند؟

نکته اینجاست که این خطرات را با چه چیزی مقایسه می‌کنیم؟ برای برخی افراد، مقاومت مدنی خطرناک‌تر از همراهی با وضعیت موجود نیست، چرا که این افراد پیشتر از سوی رژیم احساس خطر کرده‌اند. و اگر مقاومت تنها گزینه‌ای باشد، در این صورت مقاومت غیرخشونت‌آمیز خطر بسیار کمتری نسبت به سلاح‌دستگیری علیه رژیم دارد. با کنترل طیف گسترده‌ای از عوامل دیگر، کمپین‌های بدون خشونت که با هدف از بین بردن ساختار قدرت بین سال‌های 1946 تا 2013 فعال بودند، مرگ و میر بسیار کمتری را نسبت به همتایان مسلح خود تجربه کرده‌اند. قیام‌های مسلحانه در آن دوره متوسط بیش از 2800 کشته در سال را تجربه کرده‌اند، در حالی که انقلاب‌های غیرمسلحانه حدوداً 105 کشته در سال داشته‌اند.

علاوه بر این، راه‌هایی برای راه‌اندازی کمپین‌های مقاومت مدنی وجود دارد که بتوان خطرات پیشروی افراد درگیر را نیز در نظر داشت. مقاومت بدون خشونت همواره برای افرادی که پیشتر به حاشیه رانده شده یا مورد تبعیض قرار گرفته‌اند، خطرناک‌تر است. همانطور که پیشتر بحث کردیم، نیروهای امنیتی برای قمع وحشیانه این گروه‌ها آماده هستند و احتمال رویگردانی یا تمرد در مقابله با این گروه‌ها کمتر وجود دارد. برخورد با افرادی که در موقعیتهای قدرت قرار دارند، می‌تواند برای چنین "گسترش میدان نبرد" داشته باشد. به همین دلیل است که اتحادهایی در جهت حمایت از این گروه‌ها بسیار حیاتی باشد و به آنها کمک کند تا قدرت و اهرم فشار خود را تقویت کنند. به عنوان مثال، در طول جنبش حقوق مدنی در ایالات متحده، سازمان‌دهندگان سیاهپوست به خوبی می‌دانستند که پلیس نژادپرست جنوب با جان و دل دستورات برخوردهای خشن با معترضان مسالمت‌آمیز را به اجرا می‌گذارد، به این ترتیب امکان تمرد و رویگردانی در میان نیروهای امنیتی عملیاً وجود نداشت. و در پشت‌پرده، نیروهای رسمی پلیس نیز گروه‌های برتریطلب سفیدپوست و کوکلوکس کلانها را به تنشانت می‌نشاند که عمیقاً در ساختار قدرت مستقر درگیر بوده و در ایجاد وحشت برای رهبران جامعه سیاهپوست فراتر از خشونت پلیس کاملاً فعال بودند.

این یکی از دلایل است که رهبران حقوق مدنی تمرکز خود را بر روی صاحبان مشاغل محلی قرار داده و قدرت اقتصادی خود را با تحریم مشاغل مورد تبعیض نشان دادند. آنها هنجارهای تبعیض زیر پا گذاشتند، از خبرگزاری‌های "مختص سفیدپوستان" نژادی را با نشستن پشت پیشخوان‌های رستوران و حضور در مناطق تا اعتراضات و راهپیمایی‌های منضبط آنها در سطح محلی و ملی را مخابره کنند و برای کسانی که در جریان این کمپین‌ها زندانی شده بودند، کمک‌های قانونی و مالی جمع‌آوری کردند. بحران اقتصادی و سیاسی حاصله، رهبران جامعه سفیدپوست را مجبور به نشستن پای میز مذاکره کرد و حمایت ملی (اگر نه محلی) را از رفع تبعیض نژادی و ادغام اجتماعی به دست آورد. سیاست‌های فدرالی که قوانین جیم کرو را جرمانگاری می‌کردند، به تصویب رساندند و برابری نژادی را به یکی از اهداف اصلی حزب دموکرات در پنجاه سال گذشته تبدیل کردند.

اریکا چنوویث، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد، یکی از پژوهشگران و محققانی است که با تحقیقات و مطالعات خود در مورد کارزارها و جنبش‌های مختلف در سراسر جهان از گذشته تا به امروز به نتیجه رسیده است که نافرمانی مدنی علاوه بر اینکه یک انتخاب اخلاقی است، می‌تواند راهی بسیار مؤثر برای مبارزه باشد. او با ارائه الگویی به این باور است که برای ایجاد تغییرات سیاسی، تنها ۳/۵ درصد از جمعیت که فعالانه در مبارزات و اعتراضات غیرخشونت‌آمیز شرکت می‌کنند و این راه را پیگیری می‌کنند، قادر به دستیابی به پیروزی و موفقیت هستند. چنوویث همراه با ماریا استفان، پژوهشگر "مرکز بین‌المللی مبارزه خشونت‌پرهیز"، آثاری با موضوع مقاومت مدنی و جنبش‌های اجتماعی در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا 2006 مورد مطالعه قرار دادند. هدف آنها، به گفته چنوویث، از این تحقیق و مطالعه جامع این بود که "راهبرد مقاومت خشونت‌پرهیز را به خوبی ارزیابی کنند.

برچسب‌ها:

  • مقالات