اعتبار پزشکی قانونی، بازیچه نهادهای امنیتی
راهحل طرح
شواهد نشان میدهد چه مقامات جمهوری اسلامی به سوژه پزشکی قانونیو قوه قضاییه ضرب و شتم مهسا را تایید کنند چه تکذیب، مردمی که به کوچه و خیابان آمدهاند دیگر فقط به دنبال حذف گشت ارشاد نیستند بلکه خواستهها و مطالباتشان فراتر رفته و عمیقترین بخش حاکمیت را نشانه گرفتند! نشانهای که خود مسئولان عالی رتبه نظام هم آن را بی سابقه می دانند.
در این شرایط به نظر می رسد چه خود حکومت بخواهد از بالا تغییر ایجاد کند و چه مردم با ایجاد تغییرات بنیادی از پایین؛ ناچارند با رادیکال ترین حالت اقدام کنند.
مشکلات
سرانجام بعد از چند هفته از کشته شدن مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی به دست پلیس امنیت اخلاقی، پزشکی قانونی نتیجه کالبدشکافی را منتشر کرد.
طبق گزارش پزشکی قانونی جمهوری اسلامی، به طور کلی ضرب و شتم مهسا امینی توسط پلیس گشت ارشاد، تکذیب شد و این نهاد اعلام کرد که فوت مهسا هیچ ربطی به گشت ارشاد ندارد.
قضیه به همین جا هم ختم نشد، حاکمیت سعی کرد با بولد کردن قضیه عمل جراحی مربوط به ۱۶ سال پیش مهسا که به گفته پدرش یک عمل بسیار ساده و جزئی بوده، قضیه خشونت و ضرب و شتم پلیس را به طور کلی انکار کند.
چند روز پیش، صداوسیما طی مصاحبه با دکتر شیروانی پزشک معالج مهسا امینی که ۱۶ سال پیش او را جراحی کرده بود سعی کرد به مخاطب بگوید که فوت مهسا به دلیل بیماری بوده و هیچ ربطی به پلیس ندارد.
پدر مهسا امینی هم در واکنش به نتیجه پزشکی قانونی صراحتا اعلام کرده که تحت هیچ شرایطی آن را قبول نداشته و همه ادعاهای مطرح شده را کذب دانسته است.
اما سوال اصلی اینجاست آیا گزارشات پزشکی قانونی و اظهارات صداوسیما و مقامات جمهوری اسلامی توانسته خانواده امینی را اقناع کند؟
در این میان حالا دیگر فقط بحث اقناع خانواده امینی مطرح نیست؛ پس از انتشار خبر کشته شدن مهسا امینی، اعتراضات سراسریای در ایران به راه افتاد.
اعتراضاتی که با گذشت چهار هفته از آن کماکان ادامه دارد؛ به طوریکه نه تنها خشم مردم فروکش نکرده بلکه بیشتر از قبل شعلهور شده است.
در طی اعتراضات نسبت به مرگ مهسا امینی، دهها تن که عمدتا جوان و نوجوان بودند، یا هدف مستقیم گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفته یا در حینبازداشت، به دلیل ضرب و شتم جان خودرا از دست دادند.
نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل زاده، حدیث نجفی و… فقط چند اسم مطرح شده در اعتراضات اخیر هستند.
البته در همین حین جمهوری اسلامی تلاش کرد با گرفتن اعترافات اجباری از خانواده کشته شدگان، سناریو را آنطور که خودش میخواهد به خورد جامعه دهد اما با اظهارات بعدی خانوادهها و عادی شدن این اعترافات برای مردم و از سمتی عدم باورپذیری جامعه، حاکمیت نه تنها نتوانست مردم را با خود همراه کند بلکه طرفداران خودش را هم به شک واداشت.
براساس گزارشات روز گذشته طی تجمعات در شهر سنندج، ماموران امنیتی به سر یک شهروند سنندجی که در داخل ماشین خودش بوده، شلیک کردند؛ شلیکی کهمنجر به فوت وی شد.
گزارشات و ویدیوهای رسیده از ایران حاکی از برخوردهای به مراتب وحشتناک و خشونت امیز نیروهای امنیتی نسبت به معترضان و حتی عابران پیاده هستند.
یک منبع آگاه در خصوص اعتراضات در شهر سقز، زادگاه مهسا امینی میگوید که نیروهای سرکوبگر به سمت حیاط خانهها هم کار اشک اور پرتاپ کرده و با لگد سعی دارند وارد خانههایی شوند که به معترضان پناه داده است.