
کودکان کار، طعمه باندهای خرابکار
مشکلات
معضل کودکان کار سالهاست که گریبان جامعه را گرفته است. اما موضوع نگران کننده آنجاست که این آمار این کودکان سال به سال در حال افزایش است.
روزنامه شرق به نقل از سرپرست دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: دست کم ۱۲۰ هزار کودک کار در کشور وجود دارد. او افزود: در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۴ هزار و ۵۰۰ نفر از کودکان خیابانی شناسایی شدهاند.
فقر به عنوان عامل اصلی در موضوع کودکان کار مطرح است. بسیاری از این کودکان در خانوادههایی متولد شدهاند که پدر و مادر توان تامین مالی فرزندان را ندارند. از این رو بلافاصله تلاش میکنند تا از کودکان ابزار پولسازی ایجاد کنند. به همین دلیل از کودکان برای تحریک احساسات عمومی در تکدیگری استفاده میکنند و پس از اینکه کودک کمی بزرگتر شد، او را به خیابان میفرستند که در چهارراهها کار کنند و یا با دستمزدی کمتر در کارگاهها و تولیدیهای غیرمجاز مشغول به کار شوند.
رییس انجمن مددکاری ایران به شرق میگوید: شرایط اقتصادی و فقر خانوادهها می تواند از جمله عوامل مهم ترک تحصیل کودکان باشد، در این بین موضوع مهمی که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت، اجاره کردن کودکان از خانوادههای فقیر و بیبضاعت است. بعضا خانوادهها از سرنوشت دردناکی که انتظار فرزندشان را میکشد، مطلع نیستند اگر هم اطلاع داشته باشند برای تامین معاش چاره ای ندارند که کودکان را اجازه دهند. کودکان هم از طریق واسطهها ممکن است، جذب باندهای خلاف از جمله شبکه توزیع مواد مخدر و یا سرقت های خرد می شوند.
نکته قابل توجه افزایش چشمگیر کودکان کا است. این روزها در شهرهای بزرگ کمتر خیابان یا چهارراهی است که از آن گذر کنید و با کودکان کار (فالفروش، اسپند دود کن، گل فروش یا…) مواجه نشوید. یکی از بخشهایی که کودکان کار به وفور در آن مشغول هستند، بخش بازیافت زباله است. بسیاری از سوداگران بازیافت زباله کودکان را به کار میگیرند تا قوطیهای پلاستیکی و فلزی و .. از سطح شهر جمعاوری کنند و به آنها تحویل دهند. این روش برای آنها بسیار ارزانتر از بازیافت مکانیزه است. در بسیاری موارد حتی به این کودکان پولی پرداخت نمیشود و تنها به یک جای خواب و غذا بسنده میکنند.
همین روش در مورد باندهای تکدی گری هم برقرار است. این باندها کودکان را از خانوادههای فقیر میخرند یا اجاره میکنند و هر روز کل پول جمعآوری شده توسط آنها را میگیرند و در ازای آن فقط غذا و جای خواب میدهند.
در این شرایط موضوعی که باعث نگرانی بیشتر افکار عمومی شده، بیتوجهی مسئولان است. کودکانی که در سنین پایین باید عمر خود را صرف فراگیری دانش و آموزش در مدرسه کنند یا با همسالان خود زندگی را تجربه کنند، ناچارند برای لقمه نانی دست به هر کاری بزنند. اما مسئولان برخلاف تاکید قانون اساسی جمهوری اسلامی به جای پیگیری موضوع و فراهم کردن آموزش رایگان برای آنها، تنها به توصیههای اخلاقی بسنده میکنند.
حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاری اجتماعی در این باره میگوید: «موضوع کودکان کار برای مردم و مسئولان عادی شده است. تصمیم گیران توجه چندانی به این موضوع ندارند.کودکان بسیاری در کارگاههای زیرزمینی فعال هستند که هیچ نظارتی روی کار آنها نمیشود. طبق قانون، کار کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است. در قانون حمایت از اطفال هم این موضوع تاکید شده، همچنین سال ۸۳ آیین نامه ای در هیات دولت تصویب شد که بر اساس آن برخی مشاغل برای کودکان ممنوع است، مثلا کودکان نباید زباله گردی کنند، اما شما ببیند چقدر کودک زیر ۱۵ سال زباله گرد هستند.چه کسی نظارت می کند؟برای چه کسی اهمیت دارد؟»
راهحل طرح
فعالان حوزه اجتماعی میتوانند با زیر ذرهبین بردن این موضوع، فشار افکار عمومی را افزایش دهند. باید در نظر داشت شهرداریها هم میتوانند از گرمخانهها برای نگهداری موقت این کودکان استفاده کنند تا سازمان بهزیستی امکانات لازم برای پذیرش این تعداد از کودکان را فراهم کند. اما در نهایت این دولت است. اما این دولت است که در نهایت باید بودجه لازم برای ایجاد اماکن و امکانات لازم برای این کودکان را فراهم کند. بسیاری از افراد خیر حاضرند مسئولیت آموزش این کودکان را برعهده بگیرند، اما این موضوع نیازمند سازماندهی است.
همچنین میتوان افراد خیر را تشویق کرد تا با ایجاد مراکز بهزیستی، امکان بهبود شرایط زندگی کودکان کار را فراهم کنند.