
کپیکاری شهرداری تهران از سازه «موزه آینده» دبی
مشکلات
شهرداری تهران به مناسبت ماه رمضان سازهای را به عنوان نماد در بخشهای مختلفی از شهر نصب کرد. سازهای هنری که شباهت بسیاری به «موزه آینده» دبی دارد. موضوعی که واکنش گسترده افکار عمومی را به دنبال داشت.
بسیاری از کاربران در فضای مجازی با کنار هم قرار دادن تصویر این دو سازه این اقدام شهرداری را کاری ضعیف و مضحک ارزیابی کردند. برخی دیگر این سوال را مطرح کردند آیا در تهران هنرمندی یافت نمیشود که بتواند یک سازه تزئینی منحصر به فرد بسازد تا نیاز به کپیبرداری از همسایه جنوبی ایران نشود؟
این درحالی است که پیش از این رهبر جمهوری اسلامی درباره برجهای امارات متحده عربی گفته بود: امروز بلندترین برج منطقه در بیعُرضهترین کشور منطقه است! اینکه پیشرفت نشد! پیشرفت این است که یک کشور، یک ملّت، با توان خود، با ارادهی خود، با تصمیم خود، با دانش خود، با ظرفیّت خود، خودش را به صفوف مقدّم برساند.
اما حالا شهرداری تهران که از قضا با علیرضا زاکانی، نزدیکترین قرابت فکری با علی خامنهای را دارد، تلاش میکند تا شبیه دبی سازههای تزئینی بسازد. با این تفاوت که فاصله زیاد کیفیت و زیبایی سازه کپی شده، صدای همه را در آورده است.
در تمامی شهرهای جهان، شهرداریها تلاش میکنند تا با نمادسازی امکان تبلیغ و معرفی شهر متبوع را در میان افکار عمومی فراهم کنند. برای مثال پاریس با برج ایفل شناخته میشود، لندن با ساعت بیگ بن، دبی با برج خلیفه و ... .
از سوی دیگر این شهرها تلاش میکنند تا الگوی خاص فرهنگی خود را هم حفظ کنند. برای مثال دبی طی سالهای اخیر همراستا با جذب توریست بینالمللی و ایجاد فضای آزاد برای حضور افراد با انواع نگاههای فرهنگی، هویت اسلامی خود را با استفاده از معماری، مجسمه و ... به نمایش گذاشته است. به عبارت دیگر شما پس از سفر به دبی همزمان که در حال استفاده از امکانات توریستی متنوع هستید، فراموش هم نمیکنید که به یک کشور اسلامی پای گذاشتهاید. نماد «موزه آینده» دبی هم به همین دلیل ساخته شده است.
اما در تهران شرایط متفاوت است. اگرچه برج میدان ازادی یا برج میلاد را میتوان به عنوان یک نماد برای تهران پذیرفت، اما سایر الگوهایی که در شهر تهران استفاده شده است آن چنان عجیب و گاهی متناقض است که به هیچ وجه در ذهن مخاطب یک اثر ماندگان ایجاد نمیکند. شما نمیدانید که تهران را به چه چیزی باید بشناسید. برجهای بلند؟ نقاشیهایی که تداعی کننده جریان خاص هنری هستند؟ اتوبانها و یا...
حتی این موضوع در معماری شهری و نمای ساختمانها هم مشهود است.
راهحل طرح
از این رو باید در نظر داشت که باید یک هماندیشی بین گروههای مختلف فرهنگی، از جمله معماران، شهرسازان، تحلیلگران فرهنگی با گرایشهای مختلف فکری به تولید محتوا و نقد بررسی شرایط معماری شهری بپردازند. چکیده این نقد و بررسیها در نهایت به ما یک مسیر مشخص برای رسیدن به هدف نهایی میدهد و پس از مدتی مشخص میشود که شهرداری باید بر چه اساسی به طراحی ساخت بناهای نمادین و قانونپردازی برای معماری شهری اقدام کند.