شیخ فضل‌الله نوری و ماری کوری
مشکلات
نویسنده: محمود سريع‌القلم
طور دیگری بیاندیشیم
...در این سیاه‌بازی حجاب و بی‌حجابی و ... که راه انداختند
دلم نیامد داستان کوری و نوری را برایتان نگویم
یکی کوری که نور بود و دیگری نوری که سیاهی و تاریکی بود:
شیخ فضل‌الله نوری و ماری کوری هر دو در یک عصر می‌زیستند. یکصد و چندی سال پیش. این در ایران، آن در لهستان.
کوری و نوری!!
هر بیمار سرطانی، درمانش را به ماری کوری مدیون است و این شامل همه روحانیون هم می‌شود، آنها هم اگر بیمار شوند به مادام کوری مدیون هستند چون علم، تبعیض ندارد.
شیخ فضل‌الله نوری، آن‌زمان که عمامه بر سر می‌کوفت و کف بر دهان می‌آورد که: ایهاالناس..! دختران خود را به مدرسه نفرستید، تا کافر و بی‌دین نشوند..!
و آن‌طرف...
دختری که به "ماری کوری" شهرت یافت،
در رشته‌ی فیزیک، لیسانس گرفت و کمی بعد به فرانسه کوچید و در آنجا با فقر و نداری زیست و به دعوت یک پروفسور، در آزمایشگاه وی مشغول به‌کار شد.
" نوری و کوری" را باید هم‌زمان پی گرفت. صحنه‌ای از این و صحنه‌ای از آن.
در صحنه‌ای به تماشای ضجّه‌ها و منبرها و حدیث‌ها و زن زن کردن‌های شیخ فضل‌الله نوری بنشینیم و در صحنه‌ی دیگری به تماشای تحصیل و تحقیق "ماری" در دانشگاه و آزمایشگاه و فیزیک و فرمول و لوله‌های آزمایشگاهی و مواد و خواص!
"نوری" را تجسّم کنید که زن را با استناد به آیات و احادیث و روایات در همان دَخمه‌های ذلّت تاریخی‌اش، به زیر گِل می‌بَرَد و زن را نصف مرد می‌داند و "کوری" را ببینید که در آزمایشگاه ساده و محقّرانه‌اش، کم‌کم به کشفی سِتُرگ دست می‌یابد که زن و مرد و همه‌ی بشریّت، همه‌ی تاریخ و همه‌ی آینده، مدیونِ او باشد.
ماری کوری،
میوه‌ی دنیای فهم بود،
و شیخ فضل‌الله نوری میوه‌ی دنیای جهل.
دنیای علم و جهان بشریّت،
بنیان عکس‌های رادیولوژی و خواص گسترده‌ی رادیو اکتیویته را مدیون ماری کوری است.
کوری در یکی از یافته‌هایش، کشف کرد که پرتوهای رادیوم می‌توانند بافت‌های زنده‌ی اندام‌ها را از بین ببرند. بعدها، پزشکان و پژوهشگران علوم پزشکی دریافتند که با اعتنا به کشف کوری، می‌توانند غدّه‌ها و بافت‌های بدخیم را که در سرطان و همچنین بیماری‌های پوستی و غدد ترشّحی بروز می‌کنند، از بین ببرند.
"نوری" به‌خاطر فریادهای نادانی‌اش، از پلّه‌های دار و کُشت و کشتار بالا رفت و "کوری" دو بار از پلّه‌های آکادمی نوبل برای دریافت دو جایزه‌ی نوبل...
شیخ فضل‌الله نوری، بلندگوی تکرار حرف‌هایی بود که زن را اسیر و کُلفَت و فلک‌زده و نصف مرد می‌خواست،
و آن‌طرف ماری کوری که از این باورهای بی‌پایه، رهیده و رها بود و فراتر و جلوتر از میلیاردها مرد، پرچمداری شد برای گسترشِ علم و رشد و سلامتِ بشریّت.
دنیای علم و جهان بشریّت،
بنیان عکس‌های رادیولوژی و خواص گسترده‌ی رادیو اکتیویته را مدیون "ماری کوری" است.
او که "کوری" نامیده می‌شد، یک دنیا بینایی برای جهان و جهانیان آورد، و آن‌که "نوری" نامیده می‌شد، دنیای جهل، کوری، کری و خرافات را نمایندگی می کرد که نتیجه‌ی آن، جهل امروز جامعه‌ی ماست.