
بحران مهاجرت درون سرزمینی در ایران
مشکلات
طی سالهای اخیر افکار عمومی نسبت به مهاجرت نخبگان حساس شده است. کارشناسان حوزه جامعهشناسی بارها در این باره هشدار دادهاند و مسئولان هم هر بار وعده میدهند که این معضل را حل میکنند. مهاجرت نخبگان به خارج از این جهات نگرانکننده است که نیروی متخصص کشور از دست میرود. نیرویی تولیدی که برای به ثمر رسیدن هر کدام از آنها هزینههای بسیاری شده است.
اما نکتهای که از آن غافل ماندهایم، مهاجرت درون سرزمینی است.
جابجایی جمعیت در داخل ایران را مهاجرت درون سرزمینی میگویند. اگرچه به طور طبیعی ممکن است افراد بین شهرها و استانهای مختلف جا به جا شوند، اما وقتی این مهاجرتها تنها به مقاصد معین و تعداد آن هم چشمگیر باشد، این موضوع قابل توجه میشود.
تحقیقات نشان میدهد که نسبت مهاجر به جمعیت در استانهای خراسان جنوبی، البرز و بوشهر بالاست. یکی از دلایلی که استان بوشهر مهاجر زیادی را جذب کرده، وجود شغلهای مرتبط با نفت است. این در حالی است که کیفیت زندگی در این استان بالا نیست. همچنین در استانهای لرستان و سیستان و بلوچستان از جمله استانهایی محسوب میشوند که شمار زیادی مهاجر به سایر مناطق میفرستند.
در واقع مشکلات اقتصادی و نبود شغل در برخی از استانها باعث شده تا جوانان جویای کار برای یافتن شغل به سایر استانها مهاجرت کنند. به غیر از شغل، مشکلات اقلیمی هم در این مورد موثر است.
برای مثال در سیستان و بلوچستان بسیاری از مهاجران ترجیح میدهند به جای باقی ماندن در خانههای خود به استانهای شمالی مهاجرت کنند. دلیل اصلی این مهاجرت ها هم مسائل اقلیمی است. خشکسالی و کمبود آب عملا کشاورزی در بسیاری از استانهای خشک کشور را مختل کرده است. حتی در روزهای تابستان نبود آب آنچنان زندگی را دشوار میکند که عملا زندگی امکانپذیر نیست. در این شرایط مهاجرت به استانهایی که از شرایط اقلیمی بهتری برخوردارند و جا به جایی به آن مناطق نیازمند هزینه زیادی نیست، در اولویت تصمیم گیری قرار میگیرد. این موضوع منجر به خالی شدن مناطق مرزی کشور که بخش گسترده ای از آن خشک است، شده است. موضوعی که عواقب امنیتی نگران کنندهای به دنبال دارد. در حال حاضر در بسیاری از از این مناطق تا کیلومترها از هیچ روستا و سکنهای خبری نیست.
از سوی دیگر این مهاجرتها مشکلاتی هم به همراه دارد. برای مثال در دوران جنگ ایران و عراق بسیاری از مردم خوزستان به استانهای فارس و اصفهان مهاجرت کردند و بخشهایی از شهرهای این استانها عملا با فرهنگی متفاوت و جدا از دیگران زندگی میکردند. حالا در شرایطی که جمعیت ایران افزایش چشمگیری نسبت به آن دوران پیدا کرده، این مهاجرت ها هم بیشتر شده است.
اما در برخی موارد نگاه حاکمیت به مهاجران جدید هم امنیتی است. برای مثال مهاجران بلوچی که به اطراف مشهد کوچ میکنند از دید حکومت مرکزی بافت مذهبی را تغییر میدهد. در واقع این موضوع از نظر حاکمان ایران نوعی خطر محسوب میشود.
مهاجرت های درون سرزمینی عوارض اجتماعی دیگری هم به همراه دارد.
زندگی در شهرهای بزرگ عموما گران است و افرادی که از شهرهای کوچک به آنها میروند توان تامین زندگی در داخل شهر را ندارند. در این شرایط فرد ناچار است تا در حاشیه شهر سکنی گزیند که این موضوع به گسترش حاشیهنشینی دامن می زند.
راهحل طرح
بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران معتقد است اعتمادسازی، افزایش امیدواری و ایجاد جاذبه سرزمینی میان نوجوانان میتواند در تغییر مسیر مهاجرت موثر باشد. اما به نظر میرسد فارغ از این موضوع بایدمشوقهایی از سوی دولت برای زندگی در شهرهای مرزی فراهم شود.
از سوی دیگر دولت باید برای حل مسئله آب در ایران برنامه مدونی ارائه کند و آن را به مثابه یک موضوع استراتژیک و امنیتی تلقی کند. باید شرایط در شهرهای مرزی برای زندگی عادی فراهم شود. موضوعی که جز با دیپلماسی بینالمللی و سرمایه گذاریهای کلان برای حل بحران آب امکانپذیر نیست.