
حجاب اجباری، ریش اجباری
مشکلات
مبارزه با حجاب اجباری از همان نخستین ماه پس از پیروزی انقلاب سال 57 آغاز شد. با این حال به دلیل جو انقلابی و شرایط خاص جامعه، انگیزه گروههای سیاسی و فعالان مدنی برای لغو این خواسته آنقدر نبود که در برابر آن بایستند. اما با گذشت زمان و تغییر نسلها، حجاب احباری به عنوان نماد سرکوب زنان وپس از مدتی نماد تمامیتخواهی حاکمیت شد. موضوعی که در مقابل جامعه مدنی ایران به مبارزه با آن برخاست. اما نکته قابل توجه این است که همان قدر که بیحجابی در فقه نهی شده، تراشیدن ریش هم در فقه نهی شده است. به طوری که حتی اوایل انقلاب روی این موضوع تاکید میشد. اما پس از مدتی این موضوع بین مردان عادیسازی شد و دیگر تراشیدن ریش مانند اوایل انقلاب قبیح نبود. هیچ قانونی هم برای آن تصویب نشد.
سعید حجاریان که به عنوان تئوریسین اصلاحطلبان شناخته میشود، در این باره میگوید: میخواهم پرسشی را درباره چرایی عدم وجود گشت ارشاد مردانه مطرح کنم. در گذشته در آرایشگاهها مینوشتند: «از تراشیدن ریش معذوریم!» این موضوع ریشه در فقه داشت بهنحوی که در گذشته یا آن را مطلقا حرام دانسته و یا بنا بر احتیاط واجب آن را حرام خواندهاند. باری، میخواهم نتیجه بگیرم از اصرار بر حرمت تراشیدن ریش حرمتی کمتر از کشف حجاب نیست.
او در ادامه میگوید: حال پرسش اینجاست چرا با این اوصاف پدیدهای بهنام گشت ارشاد مردانه وجود ندارد و مکانی بهنام «ساختمان وزرا» برای مردان تأسیس نشده است؟ ...پاسخ تا حدودی روشن است. جامعه ایران طی سالها با وضعیت مردسالاریِ مواجه بوده است. بهنحویکه مقنن، مجری و ماهیت امر به معروف و نهی از منکر جملگی مردانه بودهاند. مردان خود بهمثابه پلیسِ ایدئولوژیک خانه و حتی جامعه ظاهر شوند و قانون برساختهشان را اجرا کنند. نتیجه آنکه با عناوینی مانند گشت ارشاد مردان بهسراغ مردان بیریش نرفته و صرفا به برخی تذکرهای غیررسمی خطاب به کارگزاران سیاسی بسنده کردهاند.
در واقع از نظر حجاریان دلیل اینکه فشار بر زنان بیش از مردان است، نه فقه بلکه فرهنگ مردسالارانه است. در شرایطی که از ابتدای انقلاب تا کنون زنان نتوانستند سمتهایی از قبیل ریاست قوا را برعهده بگیرند و حتی در مجلس شورای اسلامی هم با محدودیتهای گسترده حضور داشتهاند، واضح است که حاکمان ایران زنان را اساسا فاقد صلاحیت حضور در سطح بالای جامعه میپندارند.ذهنیتی که علاوه بر نگاه فقهی از ریشه مردسالارانه فرهنگ هم نشات میگیرد.
اخیرا یکی از اعضای مجلس خبرگان تاکید کرده بود کار شایسته زن مسلمان این است که مادر و همسری فداکار باشد و در صورت غیر ضرور از منزل خارج نشود.
این حقیقتا دیدگاه روحانیون سنتی حاکم ایران است. روحانیونی که اکثر آنها در دهههای 70 و 80 عمر خود هستند و هیچ درکی از نسل جدید و تغییرات جامعه ندارند.
راهحل طرح
در این شرایط حمایت از لغو حجاب اجباری نه تنها حمایت از حقوق بدیهی زنان برای انتخاب حق پوشش است، بلکه اقدامی در تقابل با فرهنگ مردسالارانه هم هست. به عبارت دیگر به رسمیت شناخته شدن حق زنان بر مالکیت بدن خود گام نخست برای گامهای بعدی علیه مردسالاری و تبعیض علیه زنان است.
برای این کار مردان باید همراستا به زنان حق پوشش اختیاری را فریاد بزنند و به طور علنی از آن حمایت کنند. قاعدتا این کار هزینههایی هم دارد که مردان ایران که خواهان تحقق مدرنیته در ایران هستند، باید در این مسیر گام بردارند.