
از دست رفتن عشایر ایران، فقدانی ملی و جبران ناپذیر
زندگی عشایری و کوچ نشینی، به دلیل اقلیم خشک و نیمه خشک ایران، یکی از سبکهای زندگی عمده در ایران بوده است. بنابر تحقیقی با عنوان «تغییرات جمعیتی جوامع عشایری در ایران» حداقل تا یک قرن پیش، جمعیت عشایر ایران، ۲۵ درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل میداده اما این میزان، تا سال ۲۰۰۸، به دلایلی چون از بین رفتن «ایل راهها»، عدم برخورداری از حقوق و حمایتهای ملی و رشد سریع سرمایه داری و زندگی شهری، به ۱٫۷ درصد کاهش یافته و این سبک از زندگی در معرض انقراض است.
با اینکه همچنان نزدیک به ۲ درصد جمعیت ایران را عشایر تشکیل میدهند، اما این جمعیت در مجلس جمهوری اسلامی نماینده خودشان را ندارد و فراکسیون عشایر مجلس هم با نمایندگانی از شهرهای مقصد عشایر تشکیل شده است. بنابراین مطالبات منطقی زندگی عشایر به طور جدی پیگیری نمیشود و تنها چندبار در سال و در طی جلسات فراکسیون، مشکلات کلی آنها طرح میشود.
یکی از مطالباتی که ادامه حیات این سبک از زندگی، بطور مستقیم به آن وابسته است، حفظ مسیرهای چند هزار ساله تردد ایلات یا «ایل راهها» است. ایل راهها، به مرور زمان و در بین دشت و کوههای مساعد زندگی عشیرهای ایجاد شدهاند. اما بسیاری از این راهها، در فرآیندهای عمرانی و جاده سازی، تخریب شده و نیازمند احیا و بازسازی هستند.
در حال حاضر عشایر ایران، در گسترهای با وسعت بیش از ۹۶۳ هزار کیلومتر مربع که شامل تقریبا ۶۰ درصد مساحت کل کشور میشود، مستقر هستند و زندگی نیمه یک جا نشینی را تجربه میکنند. این اقوام خانههای ثابت برای زندگی دارند، اما بهار و تابستان را به کوچ و ییلاق گذرانده و بطور کلی، بنابر اظهارات رئیس فراکسیون عشایر مجلس، بیش از ۲۵ درصد نیاز کشور به گوشت قرمز و محصولات پروتئینی و کشاورزی را تامین میکنند.
کاهش جمعیت عشایر ایران از ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی، مخاطرات غیرقابل جبرانی برای ایران در بر خواهد داشت که این مخاطرات، با دانستن نقش عشایر در هر یک از مقولات عنوان شده، قابل درک خواهد بود.
عشایر از جنبه فرهنگی- کوهستانهای ایران و غارهای ایجاد شده در دل آنها، یکی از اولین سکونتگاههای انسان پیشرفته بوده است. این نوع بشر، به مرور زمان سبک زندگی خود را به یک برنامه منظم و تکرار شونده با عنوان «کوچ نشینی» تبدیل کرده و به مرور زمان، با نوآوری در ابزار و ادوات زندگی، این سبک را ارتقا داده و به یکی از مطلوبترین شیوههای زیستی در فلات مرکزی ایران تبدیل کرده است. عشایر ایران که از اقوام گوناگون کرد، لر، ترکمن و عربها هستند، یکی از میراث داران متحرک ایران هستند که علاوه بر حفظ برنامه کوچ روی در طول سال، ابزار، فنون زیستن، هنر و دستاوردهای بشری از روز اول دانایی را هم حفظ کردهاند.
عشایر از جنبه اقتصادی- عشایر کشاورزان فصلی و دامدارانی به سبک سنتی و از تامین کنندگان اصلی گوشت، لبنیات و محصولات پروتئینی و کشاورزی در کشور به حساب میآیند. محصولات پروتئینی و لبنی تولید شده توسط عشایر، نسبت به نمونههای کارخانهای از سلامت و اصالت بیشتری برخوردارند و همچنین ادامه تولید مواد پروتئینی توسط عشایر، علاوه بر ایجاد اشتغال غیر متمرکز در مناطق محروم ایران، قدرت حفظ منابع انرژی و پیشگیری از آلودگیهای صنعتی به واسطه ایجاد کارخانجات تولیدی را هم دارد.
عشایر از جنبه سیاسی- اکثر عشایر به دلیل زندگی در مناطق بکر و طبیعی، از روحیه مبارز و مقاومی برخوردارند. مردان عشایر، برای دفاع از دامهای خود در مقابل هجوم حیوانات وحشی و مراقبت از ایل در مقابل دزد و راهزنان همواره مسلح به سلاحهای شکاری بوده و هستند. با همین روحیه، عشایر جزو اولین ایرانیانی هستند که قدرت مقابله با دشمنان و متجاوزان را دارند و میتوانند از نفوذ نیروهای خارجی به داخل ایران جلوگیری کنند.
عشایر از جنبه اجتماعی- هرچند که در حال حاضر، جایگاه اجتماعی عشایر به دلیل رسوخ فرآیند نوسازی در تمامی ابعاد جامعه ایران، تضعیف شده است اما عشایر ایران، همواره نقش مهمی در مشارکتهای اجتماعی و حفظ و مراقبت از طبیعت کشور را داشتهاند، همچنین عشایر با دیدگاههای خاص ملی خود و به سبب تحرک در سطح وسیعی از کشور، از جمله گروههای تاثیرگذار اجتماعی و سفیران داخلی در میان جوامع پر جمعیت روستائی محسوب میشوند.
بنابر آنچه گفته شد، از بین رفتن عشایر ایران، برابر با از دست دادن جمعیت موثری بر فرهنگ و اقتصاد، محیط زیست، حیات وحش و امنیت سیاسی کشور است؛ جمعیتی که مشابهی در ایران ندارد و از دست رفتناشان، فقدانی جبران ناپذیر برای کشور به حساب خواهد آمد.