حصه» حاشیه آسیب‌ پذیر اصفهان، محکوم به فقر اجباری»

گفتگو بین شهروندانهمفکری

کاربر: Milad Dabir

۰

۱

حصه یکی از مناطق حاشیه نشین در فاصله ده کیلومتری شهر اصفهان است که با فقر، اعتیاد، مشاغل کاذب و آسیب‌های اجتماعی متعددی دست و چنجه نرم می‌کند. آسیب‌های اجتماعی این منطقه حاشیه نشین به سبب وجود یکی از اتوبان‌های پرتردد اصفهان، قابل سرایت به مرکز ایین شهر است، و به بهانه عدم انتقال این آسیب‌ها به مرکز شهر، سالها است که نیروهای پلیس، سپاه پاسداران و نیروی انتظامی، در منطقه حضور گسترده دارند.

با تحقیقات انجام شده توسط ستادهای تسهیل‌گری خصوصی یا تحت نظر بهزیستی استان اصفهان از اواخر دهه۸۰ و آغاز دهه۹۰، مشخص شده مردم حصه نسبت به پلیس و نیروهای انتظامی بی‌اعتماد هستند، و ترجیح می‌دهند تا از حضور این نیروها در پایگاه‌ها، مساجد و اماکن دیگر جلوگیری کنند و یا حتی‌المقدور از آن‌ها فاصله بگیرند.

این در حالی است که تا کنون ستادهای تسهیل‌گری، مددکاران اجتماعی و ان‌جی‌اوهای خصوصی بسیاری سعی کرده‌اند به صورت خیریه یا با تعریف پروژه‌های دانشگاهی و روانشناسانه در حصه حاضر شوند و در کمک به زنان، کودکان و حتی مردانی که به اعتیاد کشنده مبتلا هستند از یکدیگر پیشی بگیرند.

تجربیات ثبت شده در تشکل‌های خصوصی و مردمی بیانگر این است که مردم آسیب‌ دیده و آسیب‌پذیر حصه بخصوص کودکان، به بخش خصوصی فعال در این حوزه اعتماد بیشتری دارند و حتی در مواردی حضور و فعالیت تیم‌های متخصص، مشارکت زنان و کودکان آسیب ‌دیده این منطقه حاشیه اصفهان را هم به خود جلب کرده است.

با تمام محبوبیتی که این تشکل‌ها نسبت به پلیس و نیروهای انتظامی و سپاه دارند اما معمولا نتوانسته‌اند در این منطقه دوام بیاورند و در بهترین حالت فعالیتشان بیشتر از ۳یا ۴ سال ادامه نداشته است. نکته قابل تامل این است که در گفت و گو با سرپرستان تیم‌های خصوصی، مشخص می‌شود که این تشکل‌ها و نهادها، مقبول و محبوب مردم منطقه بوده‌اند، اما چیزی که منجر به فروپاشی هسته مرکزی آنها شده، پرونده سازی‌های اداری، تهدید و سختگیری‌های بی‌مورد اداره بهزیستی و بهانه‌های امنیتی از طرف پلیس و سپاه بوده است.

در تشریح بیشتر وضعیت حصه می‌توان گفت این منطقه محروم و حاشیه‌ای بیشتر از ده هزار نفر جمعیت دارد؛ جمعیتی که اغلب وضعیت معیشتی بدی دارند و برای گذران زندگی به تکدی‌گری، معامله مواد مخدر، کارگری جنسی، سرقت و امورات این چنینی مشغول هستند.

در این میان کودکان حصه هم از آسیب مصون نمانده و در مواردی حتی آنها هم به کار جنسی، واسطه‌گری یا معامله مواد مخدر و سرقت و… وا داشته می‌شوند؛ این کودکان گاهی به فرمان والد یا والدین به این کارها تن می‌دهند و گاهی هم از سر ناچاری و به سبب ادامه حیات به این کارها دست می‌زنند.

اخبار اتفاقات حصه کمتر منتشر شده، یا اجازه انتشار می‌یابند. اما مواردی که به طور غیر رسمی از حمله افراد به پایگاه‌های پلیس و بسیج و سپاه بازتاب داشته، باعث شده تا بسیاری از فعالان اجتماعی از ورود به حصه و قبول مسئولیت نسبت به این منطقه محروم و حاشیه‌ نشین خودداری کنند. با این حال بسیاری از نهادهای مردمی با کمک بعضی از چهره‌های اجتماعی که برای مردم شناخته شده‌ و قابل اعتماد هستند، توانسته‌اند به حصه وارد شوند و طی سالیان فعالیت‌های رسمی و غیر رسمی، توجه و رضایت خانواده‌های این منطقه را به خود جلب کنند.

اغلب تیم‌هایی که قصد کمک و تسهیلگری اجتماعی-فرهنگی در حصه را دارند، باید توسط نهادهای رسمی و دولتی، نظیر بهزیستی، دانشکده‌های روانشناسی و علوم پزشکی زیر نظر دانشگاه اصفهان، سپاه پاسداران یا ارگان‌های دیگر تائید شده و مورد نظارت قرار بگیرند.

این گروه‌ها بعد از مدتی فعالیت، معتمد مردم حصه و به ویژه کودکان مددجو می‌شوند و در این شرایط است که معمولا مداخله ارگان‌ها و سازمان‌ها در امورات آنها آغاز می‌شود؛ برای مثال در میانه سال‌های ۹۷ تا ۹۹ سپاه پاسداران از یک نهاد مردمی فعال در حصه خواسته بود تا اطلاعات زنان روسپی و مردانی که علاوه بر مصرف، در زنجیره فروش مواد مخدر همراهی می‌کنند را در اختیار سازمان اطلاعاتی این نهاد قرار دهد. سپاه با جواب منفی مسئولان این نهاد روبه رو شد و به ادعای سرپرست تیم، بعد از این عدم همکاری، پرونده‌سازی‌هایی برای آن‌ها صورت گرفت.

یکی از فعالان اجتماعی که در رفع مشکلات حصه همکاری مستقیم دارد، تیم‌هایی را که به صورت مستقیم توسط اداره بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی و سپاه در منطقه حاشیه‌ نشین حصه فعال می‌شوند، گروه‌هایی غیرقابل اعتماد توصیف می‌کند، و معتقد است استقرار این تیم‌ها نه تنها فایده و ثمری برای مردم حصه ندارد، که راه‌هایی برای پول شویی و خطاهای مالی به اسم زنان و کودکان حصه را هم تحت عنوان خیریه یا ستاد و کمیته تسهیل‌گری هموار می‌کند. این شخص معتقد است حاشیه شهرها و فقر و آسیب‌های اجتماعی دیگر جاری در آن، نه تنها معضل جامعه تلقی نمی‌شود و رفع مشکلات آن دغدغه مسئولان نیست، بلکه محلی برای انتفاع جمهوری اسلامی و سازمان‌های ذی‌نفع هم هست؛ حواشی شهرها با تبدیل شدن به محیطی امن برای تخلفات، علاوه بر اینکه جمعیت متخلف شهر را سامان می‌دهد و محلی برای تعریف بودجه‌های مقاومتی و محافظتی می‌شود، چرخه معاملات پرسود مواد مخدر را هم در کنترل بازوان حکومت قرار می‌دهد.

نظر شما در این باره چیست؟ آیا راهی برای کنترل این آسیب اجتماعی در مناطقه حاشیه‌نشین هست؟ آیا برقراری و ماندگاری فقر و فسادهای اجتماعی در مناطق حاشیه‌ای مطلوب حکومت است؟ اگر نه، چرا در نزدیک به نیم قرن فعالیت، جمهوری اسلامی ایران موفق به کنترل مصائب اجتماعی این حاشیه شهرها نشده و یا نیروهای خصوص مشغول در حواشی، هربار باوجود رضایت مردم حاشیه‌نشین، با مشکل روبرو شده و از ادامه فعالیت بازداشته شده‌اند؟

برچسب‌ها:

  • زندگی شهری
  • سمنان
  • دامغان
  • ۱۴۰۱

پسندیدن

بازگشت به بالا

۰ بازخورد

برای اضافه کردن بازخورد

ثبت‌نام کنید

مرتب کردن:

جدید‌ترین‌هابیشرین لایک ها