
ترکیه، ایران و مشروعیت سیاسی
مشکلات
انتخابات ترکیه با پایان رسید و رجب طیب اردوغان نتوانست در دور اول انتخابات پیروز شود. کمال قلیچداراوغلو هم با ائتلافی فراگیر با فاصله اندک از اردوغان در جایگاه دوم قرار گرفت. با این حال ناظران معتقدند که رئیس جمهور فعلی این کشور از امکانات دولتی برای موفقیت در انتخابات استفاده کرده است. همچنین سایر حواشی مرتبط با این انتخابات باعث شده تا مردم ایران با دقت بیشتری آن را پیگیری کنند و بسیاری حتی آن را با انتخابات سال ۸۸ مقایسه کنند.
ترکیه از مدتها پیش به عنوان الگویی برای ایران محسوب میشد. در دوران اصلاحات کتابهای بسیاری درباره فضای سیاسی ترکیه ترجمه و منتشر شد و تحلیلگران و تئوریسینهای سیاسی سعی میکردند با الگو قرار دادن ترکیه، از این کشور چشماندازی برای سیاستمداران ایرانی بسازند. اما گذر زمان شرایط را تغییر داد.
رجب طیب اردوغان که در سالهای نخست به قدرت رسیدن توانسته بود تغییرات مثبتی در زمینه اقتصاد انجام دهد، طی سالهای اخیر با بحران اقتصادی و فساد دولتی مواجه است. فسادی که منتقدان او اردوغان را مسئول آن میدانند. در حال حاضر تورم ترکیه به حدی رسیده که از سال ۱۹۹۸ تا امروز بیسابقه است. اجارهبها در این کشور طی یک سال سه برابر شده و همه اینها یعنی شرایط اقتصادی آن با ایران تفاوت چندانی ندارد.
از سوی دیگر اقتدارگرایی اردوغان باعث شده تا افکار عمومی ایران، حکومت او را با جمهوری اسلامی یکسان ببینند. حتی جوانان ترک هم از اینکه ترکیه شبیه ایران شود، ابراز نگرانی می کنند.
با این حال ترکیه امتیازاتی دارد که شرایط را برای تغییر فراهم میکند.
در این کشور بر خلاف ایران احزاب فراگیر و مستقل حضور دارند که میتوانند آزادانه بدون نیاز به کسب رخصت از نفر اول ترکیه، فعالیت کنند و در انتخاباتی مانند انتخابات اخیر، علیه دولت مستقر مبارزه کنند. اما در ایران همه احزاب در یکی از اصول خود مستقیم یا غیر مستقیم (التزام به قانون اساسی که ولایت فقیه در آن تاکید شده است) باید اعتقاد و التزام خود را به ولایت فقیه اعلام کنند. در واقع اساسا احزاب در چارچوب قانون فعلی امکان تغییرات اساسی ندارند و در عمل به طور گزینشی اعضا و اهداف خود را انتخاب میکنند.
از سوی دیگر ترکیه به رغم اختلافات گسترده با غرب همچنان با جهان روابط گسترده تجاری دارد و همین میتواند کمک کند بر مشکلات اقتصادی فائق آید. به عبارت دیگر تغییر در سیاستهای کلان کشور را می توان با یک انتخابات عملی کرد. موضوعی که در ایران با وجود «رهبر» این موضوع امکان پذیر نیست. در واقع احزاب در ایران بیاعتبار هستند.
اقتصاد هم رابطه مستقیمی با سیاست دارد و چون سیاست بدون نظر رهبر جمهوری اسلامی تغییر پذیر نیست، عملا اقتصاد هم گروگان سیاست است. در این شرایط الگوبرداری از ترکیه برای بهبود وضعیت ایران عملی نیست. شاید اگر لائیسیته به عنوان اصلی لازمالجرا در این کشور نبود، ترکیه هم این روزها به دامن اسلامگرایی افتاده بود. اما سنت لائیسیته و ارتباط مستمر این کشور با اروپا باعث شده تا برخی مسائل در این کشور نهادینه شود.
اما ترکیه از جهات بسیاری برای ایران مهم است. ایرانیها یکی از بزرگترین جوامع مهاجر در ترکیه محسوب میشوند و طی سالهای اخیر در رتبه نخست خریداران خانه در این کشور بودند. همچنین این کشور به یکی از مقاصد اصلی گردشگری ایرانیها است و به دلیل عدم نیاز به ویزا، ایرانیها و خصوصا طبقه متوسط به این کشور سفر می کنند. این سفرها تبادلات فرهنگی گستردهای را ایجاد کرده و توقع طبقه متوسط از زندگی را افزایش داده است. فراموش نکنیم ترکیه کشوری پیشرفته نیست، اما دقیقا شهروند ایرانی همین موضوع را معیار قرار میدهد که چرا در همسایگی ایران کشوری مسلمان میتواند انقدر آزادی داشته باشد اما در ایران همین هم دریغ میشود. این مقایسهها به معضلی برای حکومت ایران تبدیل شده است.
محصولات فرهنگی ترکیه با استقبال گستردهای در ایران مواجه می شود و بسیاری از مردم آنها را پیگیری میکنند. اگرچه برخی نقاط تاریک هم در این مسیر وجود دارد.
راهحل طرح
نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر بارها در ترکیه دست به آدمربایی و ترور زدهاند و عملا این کشور را برای مخالفان حکومت به مکانی ناامن تبدیل کردهاند. موضوعی که باید به طور جدی و با کمک فعالان رسانهای در ترکیه پیگیری شود. ترکیه باید پاسخ دهد چرا خاک این کشور به حیاط خلوت سازمانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی تبدیل شده است؟ این فشارها دولت این کشور را وادار میکند تا نسبت به این فعالیتها سختگیری کند.