
افتتاح پروژه زاب دریاچه ارومیه، طبلی گران و توخالی
پروژه پر سر و صدای انتقال آب دریاچه ارومیه زاب در نهایت به مرحله افتتاح رسید. بخش عملیات اجرایی این پروژه که از بهار سال ۹۹ شروع شده ماه گذشته (بهمن ماه۱۴۰۱ ) به پایان رسید و فرآیند انتقال آب به سمت دریاچه ارومیه نیز در همان ماه آغاز شد.
از اهداف این پروژه آزاد سازی از۶۰۰ تا ۶۵۰ میلیون متر مکعب آب در سال، از رودخانه زاب به سمت دریاچه ارومیه است . اما اجرای این پروژه چه اندازه رویای نجات دریاچه ارومیه را محقق خواهد کرد و برخلاف تبلیغات عظیم دولت سیزدهم و گذاشتن القابی چون «شاهکار مهندسی ایرانی» بر روی این پروژه، این طرح حقیقتا تاثیری بر روی احیای دریاچه ارومیه خواهد گذاشت ؟
بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم، وعدههای تبلیغاتی بسیاری در زمینه احیای دریاچه ارومیه داده شد و این مسئله دوباره به سر تیتر خبرها بازگشت . نگاههای تبلیغاتی مسئولان به احیای دریاچه، در حالی بود که کارشناسان محیط زیست درباره جزئیات طرحهای ارائه شده نظر مثبتی نداشته و معتقد بودند که کمک اساسی در این زمینه نخواهد کرد.
سالهاست که به بهانه احیای دریاچه ارومیه طرحها و پروژه های مختلفی معرفی و سمینارهای متعددی برگزار میشود که منابع مالی خوبی برای کسب درآمد شرکت ها و نهادها وابسته به سپاه پاسداران و شرکتهای زیرمجموعه قرارگاه خاتم الانبیا هستند.
آخرین کار اجرایی صورت گرفته، ساخت تونل سد کانی سیب برای انتقال آب به دریاچه ارومیه است. پروژه انتقال آب دریاچه ارومیه بر روی رودخانه زاب کوچک و شاخه های بالا دست آن اجرا شده است . از اولین مسائل قابل بحث درباره تونل کانیسیب، کم بودن حجم آب انتقالی به نسبت نیاز دریاچه است. وقتی صحبت از احیای دریاچه ارومیه میشود، به معنی این است که آب دریاچه به تراز اکولوژیک میرسد، و دریاچه قادر به حفظ این تراز خواهد بود، درصورتی که پروژه کانی سیب دریاچه را به تراز اکولوژیک نخواهد رساند.
پتانسیل منابع آب موجود در این طرح بر پایه آمار و اطلاعات ۷۸۰ میلیون متر مکعب تخمین زده شده است و تونل در بهترین حالت سالیانه حدود ۶۰۰ تا۶۵۰ میلیون متر مکعب آب در سال به دریاچه میرساند. اما این مقدار انتقال آب سالیانه نمیتواند در کوتاه مدت شرایط دریاچه را بهبود دهد، زیرا میزان آب از دست رفته دریاچه ارومیه حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیارد مکعب است.
آب موجود در دریاچه هم اکنون کمتر از یک میلیارد متر مکعب است و سالانه تنها حدود ۳ میلیارد متر مکعب حجم آب تبخیری دریاچه است. بنابراین نیاز آبی دریاچه، بسیار بیشتر از مقداری است که از طریق مقرر شده با تونل به دریاچه وارد میشود.
در حقیقت می توان گفت این میزان آب چیزی حدود یک پنجم از میزان آب تبخیری از سطح دریاچه است، که با صرف هزینه بیش از۱۵ هزار میلیارد تومان به بستر دریاچه تزریق میشود.
تاثیرات منفی بر حوزه مبدا در پروژه انتقال آب تونل کانی سیب
با دستکاری مسیر طبیعی رودها و ایجاد انحراف و انتقال و سدسازیها در بستر رودها نهایتا یک اختلال در سیکل هیدرولوژیک رودخانه ایجاد می شود. مسیر رودخانه زاب از اطراف پیرانشهر تا اقلیم کردستان در شمال عراق، و رود دجله و خلیج فارس، حوزه متفاوتی از دریاچه ارومیه است و انتقال آب از این بستر طبعا با دستکاری نظم هیدرولوژیک این بستر همراه خواهد بود .
این مسئله، با تاثیر بر تنوع زیستی رودخانه و چشمههای اطراف و کمتر کردن حجم آب رودخانه زاب و حقآبه آن تاثیر منفی و مخرب بسیاری بر جای خواهد گذاشت.
مسئله بعدی درمورد این طرح، شکلگیری سیاستهای غلط و آسیب زننده آبی در منطقه است. ایران همواره در مورد عدم تامین حقآبه خود در مرزهای شرقی اش با افغانستان دچار مشکل بوده است و اکنون خود مجری همین سیاست در قسمتی از مرزهای خود با عراق شده است . با برداشت آب از رودخانه زاب، بیابانهای این منطقه و تالابهای عراق خشکتر خواهد شد و همین مسئله موجب تولید بیشتر ریزگردها از سوی این کشور خواهد بود و در نهایت ایران خود طعمه دامی خواهد شد که خودش بنای آن را پایه گذاشته است.
اقلیم کردستان نیز برای تامین آب شرب خود کاملا وابسته به رودخانه زاب است که با انجام این طرح با مشکلات جدی روبرو خواهند شد .
انتقال آب تونل کانی سیب، شاید فراتر از بحث محیط زیستی، تبدیل به یک امر سیاسی و امنیتی شده است . زیرا که جمهوری اسلامی، حتی قبل از خشک شدن دریاچه ارومیه همواره به دنبال دستیابی به اهداف مشخص سیاسی امنیتی خود در اقلیم کردستان بوده است و این بار با در دست داشتن برگ برنده جلوگیری از ورود آب زاب به اقلیم کردستان، بیش از همیشه به اهداف خود در این منطقه، نزدیکتر خواهد بود.
کشور عراق در سالهای اخیر، از ترکیه به دلیل جلوگیری از ورود آب شکایت کرده است و بعید نیست که عراق در خصوص ایران نیز چنین رویکردی را در نظر بگیرد و همین امر اختلالی در روند اجرایی این پروژه به وجود آورد.